ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
انتقاد روحانی از دوقطبیسازیهای غیر واقعی
- بعضی موارد شاهد دوقطبی هایی هستیم که واقعیت ندارد و ناصحیح و کاذب است، اینکه گفته می شود نفت را بفروشیم یا نفروشیم، کم بفروشیم یا زیاد بفروشیم واکسن خارجی بخریم یا نخریم ، واکسن ایرانی تولید کنیم یا نکنیم
دوقطبیها کاذب هستند
روحانی در بخش دیگری از سخنان خود به ایجاد برخی دو قطبیهای نادرست در جامعه اشاره کرد و گفت: بعضی موارد شاهد دوقطبیهایی در کشور هستیم که واقعیت ندارد و ناصحیح و کاذب است، اینکه گفته میشود نفت را بفروشیم یا نفروشیم، کم بفروشیم یا زیاد بفروشیم، چرا درمورد مسأله به این روشنی باید بحث شود رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه حتماً باید نفت را تولید کنیم و حتماً باید بفروشیم و این حق ما است، گفت: اگر یک لحظه هم زودتر بتوانیم حق خود را پس بگیریم، درمورد آن تردید نمیکنم و برای تحقق آن همه تلاش خود را انجام میدهیم. وی ادامه داد: یا میگویند پول نفت را در بودجه خرج نکنیم، بله اینکه پول نفت را در بودجه جاری صرف نکنیم حرف درستی است اما پول حاصل از فروش نفت را باید برای توسعه زیرساختهای کشور هزینه کنیم و اگر برای توسعه بخش صنعت نفت و بودجه عمرانی و توسعه زیرساختهای کشور هزینه شود، اشکالی ندارد.
یک روز هم حقوق کارمندان تأخیر نداشت
رئیسجمهوری با بیان اینکه در این دولت تا امروز 61 هزار و 400 میلیارد تومان برای امور عمرانی پرداخت شده و نسبت به سال گذشته 70 درصد رشد داشتهایم، گفت: این یک افتخار بزرگ برای دولت است و آیا دولت بهتر از این باید مدیریت خود را نشان دهد؟ روحانی با اشاره به اینکه در شرایط سخت اقتصادی حاکم بر کشور، یک روز پرداخت حقوق هیچ کارمندی با تأخیر مواجه نشده است، گفت: آن روزها که پول نفت داشتیم حقوق کارمندان گاهی از 5 تا 10 روز به تأخیر میافتاد. رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه نباید درمورد فروش نفت و صرف درآمد آن در بخش توسعه کشور و حمایت از اقشار ضعیف تردیدی داشته باشیم، گفت: این موضوع دیگر نگاه دوقطبی ندارد.
درآمد کشور از نانوتکنولوژی در 7 سال، 7 برابر شده
رئیسجمهوری در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع فناوری نانو و پیشرفتهای حاصل شده در این حوزه در کشور اشاره کرد و گفت: فناوری نانو و هایتکها، کشور را متحول میکند، نفت را باید بفروشیم و برای توسعه این تکنولوژیها هزینه کنیم. وی با بیان اینکه درآمد کشور از نانوتکنولوژی در 7 سال گذشته، 7 برابر شده است، گفت: اگر تحریم نبود و روند موفقیت در این حوزه طبیعی طی میشد در سال 1400 میتوانستیم یک میلیارد دلار محصولات نانوتکنولوژی صادر کنیم. رئیسجمهوری با بیان اینکه بیاییم پول نفت را در زیرساختهای کشاورزی، بیوتکنولوژی، آیسیتی، هوافضا و تکنولوژیهای نو هزینه و در کشور تحول ایجاد کنیم، گفت: بله این غلط است که با پول نفت حقوق کارمند را پرداخت کنیم و این پول باید برای توسعه کشور در زیرساختها هزینه شود. روحانی با اشاره به اینکه نه تنها 2میلیون و 300 هزار بشکه بلکه باید تلاش کنیم بیشتر از این مقدار نفت بفروشیم، گفت: ما باید با فروش بیشتر نفت خود به امریکا، صهیونیستها و کسانی که نمیخواهند موفقیت ما را ببینند، تودهنی و سیلی بزنیم.
توقع ما از مجلس تشویق دولت است
رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه توقع ما از مجلس تشویق دولت است، گفت: نزدیک به نیمی از سال دیگر را این دولت هست و به مردم نشان میدهیم که میتوانیم نفت را تولید و صادر کنیم. روحانی در ادامه موضوع واکسن کرونا را مورد اشاره قرار داد و گفت: این چه حرفی است که گفته میشود واکسن را فقط در داخل تولید کنیم یا اینکه فقط آن را وارد کنیم، مانند این است که در زمان جنگ میگفتند اسلحه فقط در داخل تولید شود یا اینکه فقط از خارج بخریم، ما آن زمان هم هر دو کار را کردیم، هم در داخل ساختیم و هم از خارج وارد کردیم، درمورد واکسن هم هر دو کار را انجام میدهیم. رئیسجمهوری با بیان اینکه طرح اینگونه مباحث درست نیست، گفت: تلاش برای ساخت واکسن داخلی تا رسیدن به نتیجه مطمئن ادامه دارد و اگر واکسن خارجی آماده است و میتوانیم خرید و به مردم تزریق کنیم، تردید نخواهیم کرد و معیار ما هم در این مسیر وزارت بهداشت و نظر متخصصین است.
روحانی در بخش دیگری از سخنان خود به ایجاد برخی دو قطبیهای نادرست در جامعه اشاره کرد و گفت: بعضی موارد شاهد دوقطبیهایی در کشور هستیم که واقعیت ندارد و ناصحیح و کاذب است، اینکه گفته میشود نفت را بفروشیم یا نفروشیم، کم بفروشیم یا زیاد بفروشیم، چرا درمورد مسأله به این روشنی باید بحث شود رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه حتماً باید نفت را تولید کنیم و حتماً باید بفروشیم و این حق ما است، گفت: اگر یک لحظه هم زودتر بتوانیم حق خود را پس بگیریم، درمورد آن تردید نمیکنم و برای تحقق آن همه تلاش خود را انجام میدهیم. وی ادامه داد: یا میگویند پول نفت را در بودجه خرج نکنیم، بله اینکه پول نفت را در بودجه جاری صرف نکنیم حرف درستی است اما پول حاصل از فروش نفت را باید برای توسعه زیرساختهای کشور هزینه کنیم و اگر برای توسعه بخش صنعت نفت و بودجه عمرانی و توسعه زیرساختهای کشور هزینه شود، اشکالی ندارد.
یک روز هم حقوق کارمندان تأخیر نداشت
رئیسجمهوری با بیان اینکه در این دولت تا امروز 61 هزار و 400 میلیارد تومان برای امور عمرانی پرداخت شده و نسبت به سال گذشته 70 درصد رشد داشتهایم، گفت: این یک افتخار بزرگ برای دولت است و آیا دولت بهتر از این باید مدیریت خود را نشان دهد؟ روحانی با اشاره به اینکه در شرایط سخت اقتصادی حاکم بر کشور، یک روز پرداخت حقوق هیچ کارمندی با تأخیر مواجه نشده است، گفت: آن روزها که پول نفت داشتیم حقوق کارمندان گاهی از 5 تا 10 روز به تأخیر میافتاد. رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه نباید درمورد فروش نفت و صرف درآمد آن در بخش توسعه کشور و حمایت از اقشار ضعیف تردیدی داشته باشیم، گفت: این موضوع دیگر نگاه دوقطبی ندارد.
درآمد کشور از نانوتکنولوژی در 7 سال، 7 برابر شده
رئیسجمهوری در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع فناوری نانو و پیشرفتهای حاصل شده در این حوزه در کشور اشاره کرد و گفت: فناوری نانو و هایتکها، کشور را متحول میکند، نفت را باید بفروشیم و برای توسعه این تکنولوژیها هزینه کنیم. وی با بیان اینکه درآمد کشور از نانوتکنولوژی در 7 سال گذشته، 7 برابر شده است، گفت: اگر تحریم نبود و روند موفقیت در این حوزه طبیعی طی میشد در سال 1400 میتوانستیم یک میلیارد دلار محصولات نانوتکنولوژی صادر کنیم. رئیسجمهوری با بیان اینکه بیاییم پول نفت را در زیرساختهای کشاورزی، بیوتکنولوژی، آیسیتی، هوافضا و تکنولوژیهای نو هزینه و در کشور تحول ایجاد کنیم، گفت: بله این غلط است که با پول نفت حقوق کارمند را پرداخت کنیم و این پول باید برای توسعه کشور در زیرساختها هزینه شود. روحانی با اشاره به اینکه نه تنها 2میلیون و 300 هزار بشکه بلکه باید تلاش کنیم بیشتر از این مقدار نفت بفروشیم، گفت: ما باید با فروش بیشتر نفت خود به امریکا، صهیونیستها و کسانی که نمیخواهند موفقیت ما را ببینند، تودهنی و سیلی بزنیم.
توقع ما از مجلس تشویق دولت است
رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه توقع ما از مجلس تشویق دولت است، گفت: نزدیک به نیمی از سال دیگر را این دولت هست و به مردم نشان میدهیم که میتوانیم نفت را تولید و صادر کنیم. روحانی در ادامه موضوع واکسن کرونا را مورد اشاره قرار داد و گفت: این چه حرفی است که گفته میشود واکسن را فقط در داخل تولید کنیم یا اینکه فقط آن را وارد کنیم، مانند این است که در زمان جنگ میگفتند اسلحه فقط در داخل تولید شود یا اینکه فقط از خارج بخریم، ما آن زمان هم هر دو کار را کردیم، هم در داخل ساختیم و هم از خارج وارد کردیم، درمورد واکسن هم هر دو کار را انجام میدهیم. رئیسجمهوری با بیان اینکه طرح اینگونه مباحث درست نیست، گفت: تلاش برای ساخت واکسن داخلی تا رسیدن به نتیجه مطمئن ادامه دارد و اگر واکسن خارجی آماده است و میتوانیم خرید و به مردم تزریق کنیم، تردید نخواهیم کرد و معیار ما هم در این مسیر وزارت بهداشت و نظر متخصصین است.
گزارش «ایران» از شرایط اضطرار آلودگی هوا در پایتخت
تهران قرمز زیر آسمان سیاه
حمیده امینی فرد
خبرنگار
با افزایش آلودگی هوای تهران و رسیدن به وضعیت قرمز، احتمال تعطیلی پایتخت برای دو روز قوت گرفت. این خبر را استاندار تهران درحالی اعلام کرده است که رئیس شورای شهر تهران هم معتقد است در شرایط حاضر بهترین راهکار ممکن، تعطیلی کلانشهر تهران است. شاخصهای کنترل کیفیت هوا، عدد 162 را برای تهراننشینها نشان میدهد. عددی که میگوید تردد در سطح شهر برای همه افراد خطرناک است. با ادامه این وضعیت البته سطح غلظت آلایندگیها افزایش خواهد یافت و معلوم نیست در روزهای آینده با پایداری هوا چه اتفاقاتی در راه است. اصفهان دیگر کلانشهری است که در وضعیت قرمز آلایندگی قرار گرفته است. مسئولان این شهر برای کاهش این وضعیت دیروز را روز تعطیلی دستگاههای اجرایی چند شهر بزرگ این استان اعلام کردند. چراکه اصفهانیها دیروز، آلودهترین روز شهر خود را پشت سر گذاشتند. در تهران هم البته وضعیت خوب نیست. کاهش آمار فوتیهای کرونایی به 28 نفر، اگرچه روزهای خوبی را برای پایتختنشینها نوید میداد، اما تداوم آلایندگی، نگرانیهای جدیدی را برای شهروندان به ارمغان آورده است. کاهش چند ساعته طرح ترافیک و افزایش استفاده از خودروهای شخصی موجب شده تا ترافیکهای شدید عصرگاهی، وضعیت آلایندگی را تشدید کند. اگرچه به گفته استاندار تهران، در ساعت 8 یا 9 شب هم با وجود اعمال محدودیتهای شدید، با افزایش غلظت آلایندهها و رسیدن به عدد 175 مواجه شدیم که نشاندهنده شرایط اضطرار در تهران است. براین اساس دیروز جلسه اضطرار آلودگی هوای تهران تشکیل شد. انوشیروان محسنی بندپی اعلام کرد که در هفته آینده نیز پایداری هوا ادامه خواهد داشت و اگر وضعیت بدتر شود پیشنهاداتی از جمله تعطیلیهای یکی دو روزه موقت به معاون اول رئیس جمهوری و هیأت دولت اعلام شده است تا در آن شرایط این اقدامات انجام شود.
او همچنین به مردم اطمینان داد که فعالیتهای ساختمانی که موجب انتشار ذرات معلق در هوا میشوند متوقف خواهند شد. علاوه بر منع تردد شبانه که در حال اجرا است عبور و مرور و فعالیت کامیونهای با عمر بیش از ۲۰ سال هم ممنوع شده است.
به گفته او، ۱۰ تا ۱۲ درصد سهم آلایندگی مربوط به موتورسیکلتها است: «از سه میلیون موتورسیکلت، تنها 33 دستگاه معاینه فنی دریافت کردهاند که باید پلیس راهور تشدید برخورد با خودروها و موتورسیکلتهای آلاینده را در دستور کار قرار دهد و حتی طبق قانون نسبت به توقف تردد آنها اقدام کند. او درباره مصرف کارخانههای سیمان و کارخانه های اطراف تهران مثل سیمان ری گفت: شرکت گاز موکلف شد تا تأمین سوخت گاز آنها را در دستور کار قرار دهد. محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران هم که جزو موافقان تعطیلی تهران در دوران اوج کرونا بود، بار دیگر تأکید کرد که بهتر است هرچه زودتر نسبت به تعطیلی پایتخت اقدام کنیم و اگر این تصمیم قطعی شد به دقیقه 90 نیندازیم.
او به «ایران» گفت که شورای شهر چندی پیش، این موضوع را به استانداری و نهادهای ذیربط اعلام کرده است، چراکه همیشه از اواخر آذر ماه، وضعیت آلودگی هوای تهران تشدید میشود. امسال هم سال ویژهای برای تهرانی هاست، چراکه مردم بیشتر از خودروهای شخصی استفاده میکنند و استفاده از حمل و نقل عمومی به خاطر نگرانی از شیوع کرونا به حدود 600 هزار نفر به جای یک میلیون و 800 هزار نفر در روز کاهش یافته است. هاشمی البته نگران ترافیک کلافه کننده تهران هم بود و به همین علت تأکید کرد که باید طرح زوج و فرد از در خانهها دوباره اجرایی شود و یا فروش روزانه طرح ترافیک متوقف شود. سهمیه روزانه ورود خودروها به طرح، 103 هزار خودرو است که پیش از کرونا ظرفیت خالی باقی میماند اما هماکنون نه!
آرش حسینی میلانی، رئیس کمیته محیط زیست شورای شهر تهران هم به «ایران» میگوید که طی این 4 روز آلوده، روزانه بهطور میانگین 10 درصد به آلودگی هوای شهر اضافه شده و براساس گزارش هواشناسی، پایداری هوا تا روز دوشنبه هم ادامه خواهد یافت و اگر این وضعیت به همین شکل ادامه یابد ما وارد مرز بنفش میشویم که بویژه در مناطق جنوبی تهران بسیار خطرناک است. به گفته او، بهترین راهکار ممکن در خانه ماندن مردم و صرفهجویی در مصرف گاز خانگی است. چراکه هر یک درجه میتواند 10 درصد میزان مصرف گاز را کاهش دهد.
از سویی دیگر، محمد رستگاری، معاون نظارت و پایش حفاظت محیط زیست استان تهران گفته است که از ابتدای هفته جاری در مجموع بیش از ۱۹۸۰ واحد صنعتی توسط گشتهای محیط زیست درسطح استان پایش شدند، در پایشهای انجام شده ۱۵۴ واحد اخطاریه توقف فعالیت دریافت کردند و از ادامه فعالیت آنها جلوگیری شد همچنین به حدود ۱۴۹ واحد نیز اخطاریه آلودگی محیط زیستی ابلاغ شد که در مجموع
اخطاریههای قانونی محیط زیست به واحدهای صنعتی، صنفی و کارگاهی آلاینده به عدد ۳۰۳ رسید. به گفته او، در این مدت ۱۱ واحد آلاینده پلمب و از ۱۷ مورد پسماند سوزی رؤیت شده در سطح استان جلوگیری و تعدادی هم اطفا شد، همچنین طی این مدت مخازن مازوتسوز صنایع بزرگ مقیاس در حوزه شهر تهران و حومه نیز پایش و کنترل و ازعدم استفاده آنها از سوخت مازوت اطمینان حاصل شد. درخصوص فعالیتهای کارگاهی پراکنده که ظرفیت سوزاندن مازوت هرچند اندک نیز موجود بود اخطاریه لازم صادر و از ادامه فعالیت جلوگیری شد.
خبرنگار
با افزایش آلودگی هوای تهران و رسیدن به وضعیت قرمز، احتمال تعطیلی پایتخت برای دو روز قوت گرفت. این خبر را استاندار تهران درحالی اعلام کرده است که رئیس شورای شهر تهران هم معتقد است در شرایط حاضر بهترین راهکار ممکن، تعطیلی کلانشهر تهران است. شاخصهای کنترل کیفیت هوا، عدد 162 را برای تهراننشینها نشان میدهد. عددی که میگوید تردد در سطح شهر برای همه افراد خطرناک است. با ادامه این وضعیت البته سطح غلظت آلایندگیها افزایش خواهد یافت و معلوم نیست در روزهای آینده با پایداری هوا چه اتفاقاتی در راه است. اصفهان دیگر کلانشهری است که در وضعیت قرمز آلایندگی قرار گرفته است. مسئولان این شهر برای کاهش این وضعیت دیروز را روز تعطیلی دستگاههای اجرایی چند شهر بزرگ این استان اعلام کردند. چراکه اصفهانیها دیروز، آلودهترین روز شهر خود را پشت سر گذاشتند. در تهران هم البته وضعیت خوب نیست. کاهش آمار فوتیهای کرونایی به 28 نفر، اگرچه روزهای خوبی را برای پایتختنشینها نوید میداد، اما تداوم آلایندگی، نگرانیهای جدیدی را برای شهروندان به ارمغان آورده است. کاهش چند ساعته طرح ترافیک و افزایش استفاده از خودروهای شخصی موجب شده تا ترافیکهای شدید عصرگاهی، وضعیت آلایندگی را تشدید کند. اگرچه به گفته استاندار تهران، در ساعت 8 یا 9 شب هم با وجود اعمال محدودیتهای شدید، با افزایش غلظت آلایندهها و رسیدن به عدد 175 مواجه شدیم که نشاندهنده شرایط اضطرار در تهران است. براین اساس دیروز جلسه اضطرار آلودگی هوای تهران تشکیل شد. انوشیروان محسنی بندپی اعلام کرد که در هفته آینده نیز پایداری هوا ادامه خواهد داشت و اگر وضعیت بدتر شود پیشنهاداتی از جمله تعطیلیهای یکی دو روزه موقت به معاون اول رئیس جمهوری و هیأت دولت اعلام شده است تا در آن شرایط این اقدامات انجام شود.
او همچنین به مردم اطمینان داد که فعالیتهای ساختمانی که موجب انتشار ذرات معلق در هوا میشوند متوقف خواهند شد. علاوه بر منع تردد شبانه که در حال اجرا است عبور و مرور و فعالیت کامیونهای با عمر بیش از ۲۰ سال هم ممنوع شده است.
به گفته او، ۱۰ تا ۱۲ درصد سهم آلایندگی مربوط به موتورسیکلتها است: «از سه میلیون موتورسیکلت، تنها 33 دستگاه معاینه فنی دریافت کردهاند که باید پلیس راهور تشدید برخورد با خودروها و موتورسیکلتهای آلاینده را در دستور کار قرار دهد و حتی طبق قانون نسبت به توقف تردد آنها اقدام کند. او درباره مصرف کارخانههای سیمان و کارخانه های اطراف تهران مثل سیمان ری گفت: شرکت گاز موکلف شد تا تأمین سوخت گاز آنها را در دستور کار قرار دهد. محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران هم که جزو موافقان تعطیلی تهران در دوران اوج کرونا بود، بار دیگر تأکید کرد که بهتر است هرچه زودتر نسبت به تعطیلی پایتخت اقدام کنیم و اگر این تصمیم قطعی شد به دقیقه 90 نیندازیم.
او به «ایران» گفت که شورای شهر چندی پیش، این موضوع را به استانداری و نهادهای ذیربط اعلام کرده است، چراکه همیشه از اواخر آذر ماه، وضعیت آلودگی هوای تهران تشدید میشود. امسال هم سال ویژهای برای تهرانی هاست، چراکه مردم بیشتر از خودروهای شخصی استفاده میکنند و استفاده از حمل و نقل عمومی به خاطر نگرانی از شیوع کرونا به حدود 600 هزار نفر به جای یک میلیون و 800 هزار نفر در روز کاهش یافته است. هاشمی البته نگران ترافیک کلافه کننده تهران هم بود و به همین علت تأکید کرد که باید طرح زوج و فرد از در خانهها دوباره اجرایی شود و یا فروش روزانه طرح ترافیک متوقف شود. سهمیه روزانه ورود خودروها به طرح، 103 هزار خودرو است که پیش از کرونا ظرفیت خالی باقی میماند اما هماکنون نه!
آرش حسینی میلانی، رئیس کمیته محیط زیست شورای شهر تهران هم به «ایران» میگوید که طی این 4 روز آلوده، روزانه بهطور میانگین 10 درصد به آلودگی هوای شهر اضافه شده و براساس گزارش هواشناسی، پایداری هوا تا روز دوشنبه هم ادامه خواهد یافت و اگر این وضعیت به همین شکل ادامه یابد ما وارد مرز بنفش میشویم که بویژه در مناطق جنوبی تهران بسیار خطرناک است. به گفته او، بهترین راهکار ممکن در خانه ماندن مردم و صرفهجویی در مصرف گاز خانگی است. چراکه هر یک درجه میتواند 10 درصد میزان مصرف گاز را کاهش دهد.
از سویی دیگر، محمد رستگاری، معاون نظارت و پایش حفاظت محیط زیست استان تهران گفته است که از ابتدای هفته جاری در مجموع بیش از ۱۹۸۰ واحد صنعتی توسط گشتهای محیط زیست درسطح استان پایش شدند، در پایشهای انجام شده ۱۵۴ واحد اخطاریه توقف فعالیت دریافت کردند و از ادامه فعالیت آنها جلوگیری شد همچنین به حدود ۱۴۹ واحد نیز اخطاریه آلودگی محیط زیستی ابلاغ شد که در مجموع
اخطاریههای قانونی محیط زیست به واحدهای صنعتی، صنفی و کارگاهی آلاینده به عدد ۳۰۳ رسید. به گفته او، در این مدت ۱۱ واحد آلاینده پلمب و از ۱۷ مورد پسماند سوزی رؤیت شده در سطح استان جلوگیری و تعدادی هم اطفا شد، همچنین طی این مدت مخازن مازوتسوز صنایع بزرگ مقیاس در حوزه شهر تهران و حومه نیز پایش و کنترل و ازعدم استفاده آنها از سوخت مازوت اطمینان حاصل شد. درخصوص فعالیتهای کارگاهی پراکنده که ظرفیت سوزاندن مازوت هرچند اندک نیز موجود بود اخطاریه لازم صادر و از ادامه فعالیت جلوگیری شد.
روحانی درآستانه سالروز شهادت سردار سلیمانی:
انتقام شهادت سردار سلیمانی حق ملت است
رئیس قوه قضائیه: رئیس جمهوری امریکا اولین جنایتکار در پرونده ترور شهید سلیمانی است
رئیسجمهوری، شهید قاسم سلیمانی را قهرمان ملی، سرداری شجاع، کمنظیر، با درایت و بهمعنای واقعی کلمه معتدل خواند و تأکید کرد که رئیسجمهوری و وزیر خارجه امریکا از مسئولان اصلی این جنایت و ترور وحشیانه هستند و ملت ما بهعنوان یک حق، تا گرفتن انتقام خون عزیزشان، از آنها دست نخواهند کشید. بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی روز چهارشنبه در جلسه هیأت دولت اظهارداشت: به شهادت رساندن شهید سلیمانی انتقام از جمهوری اسلامی ایران، استقلال کشورهای منطقه و انتقام از آن ملتهای بزرگی بود که در برابر توطئههای امریکا و صهیونیسم ایستادند و آن توطئه را شکستند.
رئیسجمهوری گروهک داعش را یک مشت مزدور صهیونیستها و امریکاییها در منطقه خواند و تأکید کرد: آنها نمیخواستند مسأله داعش اینطور تمام شود، آنها میخواستند داعش حکومت منطقه را به عهده بگیرد بهگونهای که وقتی زخمی میشدند اسرائیلیها اینها را در بیمارستانهای خود مداوا و مجدداً تجهیز میکردند. روحانی با بیان اینکه تنها کسانی که از به هم ریختگی، جنگ و ناامنی در منطقه سود میبرند، صهیونیستها و در مرحله بعدی امریکاییها هستند، گفت: در منطقه هیچکس از اینکه عراق، سوریه، لبنان، یمن یا افغانستان ناامن باشد، سود نمیبرد و از این ناامنی همه کشورهای منطقه به جز رژیم صهیونیستی ضرر میکنند. رئیسجمهوری افزود: اینها میخواستند از یک مرد بزرگی انتقام بگیرند که روبهروی نقشههای آنها با درایت میایستاد. بعضیها فکر میکنند شهید سلیمانی یک سردار شجاع کمنظیر بود، این درست است اما تنها شهامت نیست، درایت او هم مهم است.
هیچ جناحی نمیتواند سلیمانی را متعلق به خود بداند
روحانی با اشاره به سابقه آشنایی خود با شهید سلیمانی خاطرنشان کرد: ایشان یک مرد با تدبیری بود، کاملاً میفهمید، کاملاً اهل تحلیل بود و سیاست منطقه و جهان را درک میکرد و به معنی واقعی کلمه معتدل بود نه در این خط بود نه در آن خط بود نه راست بود نه چپ بود. رئیسجمهوری تأکید کرد: شهید سلیمانی را هیچ جناحی نمیتواند متعلق به خودش بداند، شهید سلیمانی یک قهرمان ملی و افتخار برای کل ملت ایران، برای ملتهای منطقه و برای مسلمانهای انقلابی است. البته آنها خواستند قهرمان ملی را از ما بگیرند اما به نظر من اشتباه کردند این قهرمان ملی ما قهرمان ابدی شد و برای همیشه در تاریخ ما شهید سلیمانی یکی از قهرمانان بزرگ تاریخی ماست. رئیسجمهوری با بیان اینکه شهید سلیمانی حق بزرگی بر گردن مردم همه منطقه دارد و برای برقراری امنیت و آرامش منطقه تلاشهای فراوانی کرده است، گفت: داعشیهای بیرحم که پرورش یافته استکبار و صهیونیست بودند هدفشان بهم ریختن آرامش و امنیت منطقه بود و امریکا، صهیونیسم و کسانی که منافعشان در منطقه به خطر افتاده بود، از شهید سلیمانی بهخاطر اینکه نقشههای آنها را نقش بر آب کرده بود، انتقام گرفتند.
دوران بعد از ترامپ برای دنیا بهتر خواهد بود
روحانی با بیان اینکه اولین پاسخ به جلادان کاخ سفید را مردم عراق در تشییع جنازه با شکوه شهید سلیمانی و شهید المهندس دادند، گفت: تشییع پیکر این شهیدان در شهرهای مختلف ایران از روزهای تاریخی و تودهنی و سیلی محکم به جنایتکاران امریکایی بود. روحانی با بیان اینکه شهید سلیمانی ابدی شد و امروز صحنه و مسیر مقاومت با همان شور و اشتیاق تا خروج کامل امریکاییها از منطقه ادامه دارد، گفت: همانطور که بعد از شهادت شهید سلیمانی گفتم، بازهم تأکید میکنم که دست سردار ما را قطع کردید، پای شما را از منطقه قطع خواهیم کرد و تا آن روز مقاومت را ادامه خواهیم داد. رئیسجمهوری افزود: یکی از آثار این کار احمقانه و و قیحانه این بود که ترامپیسم پایان یافت و تا چند روز دیگر دوران حکومت این جانی تمام میشود و به زباله دان تاریخ میرود و ما از این بابت بسیار خوشحالیم و معتقدیم دوران بعد از ترامپ شرایط بهتری برای ثبات منطقه و جهان خواهد بود.
دوقطبیها کاذب هستند
روحانی در بخش دیگری از سخنان خود به ایجاد برخی دو قطبیهای نادرست در جامعه اشاره کرد و گفت: بعضی موارد شاهد دوقطبیهایی در کشور هستیم که واقعیت ندارد و ناصحیح و کاذب است، اینکه گفته میشود نفت را بفروشیم یا نفروشیم، کم بفروشیم یا زیاد بفروشیم، چرا درمورد مسأله به این روشنی باید بحث شود رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه حتماً باید نفت را تولید کنیم و حتماً باید بفروشیم و این حق ما است، گفت: اگر یک لحظه هم زودتر بتوانیم حق خود را پس بگیریم، درمورد آن تردید نمیکنم و برای تحقق آن همه تلاش خود را انجام میدهیم. وی ادامه داد: یا میگویند پول نفت را در بودجه خرج نکنیم، بله اینکه پول نفت را در بودجه جاری صرف نکنیم حرف درستی است اما پول حاصل از فروش نفت را باید برای توسعه زیرساختهای کشور هزینه کنیم و اگر برای توسعه بخش صنعت نفت و بودجه عمرانی و توسعه زیرساختهای کشور هزینه شود، اشکالی ندارد.
یک روز هم حقوق کارمندان تأخیر نداشت
رئیسجمهوری با بیان اینکه در این دولت تا امروز 61 هزار و 400 میلیارد تومان برای امور عمرانی پرداخت شده و نسبت به سال گذشته 70 درصد رشد داشتهایم، گفت: این یک افتخار بزرگ برای دولت است و آیا دولت بهتر از این باید مدیریت خود را نشان دهد؟ روحانی با اشاره به اینکه در شرایط سخت اقتصادی حاکم بر کشور، یک روز پرداخت حقوق هیچ کارمندی با تأخیر مواجه نشده است، گفت: آن روزها که پول نفت داشتیم حقوق کارمندان گاهی از 5 تا 10 روز به تأخیر میافتاد. رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه نباید درمورد فروش نفت و صرف درآمد آن در بخش توسعه کشور و حمایت از اقشار ضعیف تردیدی داشته باشیم، گفت: این موضوع دیگر نگاه دوقطبی ندارد.
درآمد کشور از نانوتکنولوژی در 7 سال، 7 برابر شده
رئیسجمهوری در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع فناوری نانو و پیشرفتهای حاصل شده در این حوزه در کشور اشاره کرد و گفت: فناوری نانو و هایتکها، کشور را متحول میکند، نفت را باید بفروشیم و برای توسعه این تکنولوژیها هزینه کنیم. وی با بیان اینکه درآمد کشور از نانوتکنولوژی در 7 سال گذشته، 7 برابر شده است، گفت: اگر تحریم نبود و روند موفقیت در این حوزه طبیعی طی میشد در سال 1400 میتوانستیم یک میلیارد دلار محصولات نانوتکنولوژی صادر کنیم. رئیسجمهوری با بیان اینکه بیاییم پول نفت را در زیرساختهای کشاورزی، بیوتکنولوژی، آیسیتی، هوافضا و تکنولوژیهای نو هزینه و در کشور تحول ایجاد کنیم، گفت: بله این غلط است که با پول نفت حقوق کارمند را پرداخت کنیم و این پول باید برای توسعه کشور در زیرساختها هزینه شود. روحانی با اشاره به اینکه نه تنها 2میلیون و 300 هزار بشکه بلکه باید تلاش کنیم بیشتر از این مقدار نفت بفروشیم، گفت: ما باید با فروش بیشتر نفت خود به امریکا، صهیونیستها و کسانی که نمیخواهند موفقیت ما را ببینند، تودهنی و سیلی بزنیم.
توقع ما از مجلس تشویق دولت است
رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه توقع ما از مجلس تشویق دولت است، گفت: نزدیک به نیمی از سال دیگر را این دولت هست و به مردم نشان میدهیم که میتوانیم نفت را تولید و صادر کنیم. روحانی در ادامه موضوع واکسن کرونا را مورد اشاره قرار داد و گفت: این چه حرفی است که گفته میشود واکسن را فقط در داخل تولید کنیم یا اینکه فقط آن را وارد کنیم، مانند این است که در زمان جنگ میگفتند اسلحه فقط در داخل تولید شود یا اینکه فقط از خارج بخریم، ما آن زمان هم هر دو کار را کردیم، هم در داخل ساختیم و هم از خارج وارد کردیم، درمورد واکسن هم هر دو کار را انجام میدهیم. رئیسجمهوری با بیان اینکه طرح اینگونه مباحث درست نیست، گفت: تلاش برای ساخت واکسن داخلی تا رسیدن به نتیجه مطمئن ادامه دارد و اگر واکسن خارجی آماده است و میتوانیم خرید و به مردم تزریق کنیم، تردید نخواهیم کرد و معیار ما هم در این مسیر وزارت بهداشت و نظر متخصصین است.
بــــرش
۱۵۰ هزار دلار برای هر یک از جانباختگان هواپیمای اوکراین پرداخت میشود
هیأت دولت در جلسه دیروزچهارشنبه مصوب کرد، مبلغ ۱۵۰ هزار دلار یا معادل یورویی آن به خانوادهها و بازماندگان هر یک از جانباختگان سقوط هواپیمای اوکراینی در اسرع وقت پرداخت شود. به گزارش معاونت حقوقی نهاد ریاست جمهوری، طبق مصوبه هیأت دولت، وزارت راه و شهرسازی با همکاری دستگاههای ذیربط موظف به پرداخت این غرامت شده است. هیأت دولت همچنین با توجه به پیشنهاد معاونت حقوقی، در این جلسه تصویب کرد که خسارات ناشی از فوت جانباختگان، بدون هیچگونه تبعیض ناشی از ملیت، تابعیت و جنسیت و براساس قوانین متبوع کشورهای جانباختگان، بویژه ورثه آنها پرداخت شود. معاونت حقوقی نهاد ریاست جمهوری همچنین گزارش داده که با پیگیریهای انجام شده اعتبار لازم برای این کار در آغازین روزهای دی ماه سالجاری، تأمین شده است. خبرگزاری ایرنا نیز گزارش داده که متن کامل مصوبه دولت بزودی منتشر خواهد شد. اختصاص اعتبار برای جبران خسارات ناشی از سیل در استانهای قزوین و گیلان و تصویب لایحه ثبت اشخاص حقوقی از دیگر مصوبات دیروز هیأت دولت بودند.
رئیسجمهوری گروهک داعش را یک مشت مزدور صهیونیستها و امریکاییها در منطقه خواند و تأکید کرد: آنها نمیخواستند مسأله داعش اینطور تمام شود، آنها میخواستند داعش حکومت منطقه را به عهده بگیرد بهگونهای که وقتی زخمی میشدند اسرائیلیها اینها را در بیمارستانهای خود مداوا و مجدداً تجهیز میکردند. روحانی با بیان اینکه تنها کسانی که از به هم ریختگی، جنگ و ناامنی در منطقه سود میبرند، صهیونیستها و در مرحله بعدی امریکاییها هستند، گفت: در منطقه هیچکس از اینکه عراق، سوریه، لبنان، یمن یا افغانستان ناامن باشد، سود نمیبرد و از این ناامنی همه کشورهای منطقه به جز رژیم صهیونیستی ضرر میکنند. رئیسجمهوری افزود: اینها میخواستند از یک مرد بزرگی انتقام بگیرند که روبهروی نقشههای آنها با درایت میایستاد. بعضیها فکر میکنند شهید سلیمانی یک سردار شجاع کمنظیر بود، این درست است اما تنها شهامت نیست، درایت او هم مهم است.
هیچ جناحی نمیتواند سلیمانی را متعلق به خود بداند
روحانی با اشاره به سابقه آشنایی خود با شهید سلیمانی خاطرنشان کرد: ایشان یک مرد با تدبیری بود، کاملاً میفهمید، کاملاً اهل تحلیل بود و سیاست منطقه و جهان را درک میکرد و به معنی واقعی کلمه معتدل بود نه در این خط بود نه در آن خط بود نه راست بود نه چپ بود. رئیسجمهوری تأکید کرد: شهید سلیمانی را هیچ جناحی نمیتواند متعلق به خودش بداند، شهید سلیمانی یک قهرمان ملی و افتخار برای کل ملت ایران، برای ملتهای منطقه و برای مسلمانهای انقلابی است. البته آنها خواستند قهرمان ملی را از ما بگیرند اما به نظر من اشتباه کردند این قهرمان ملی ما قهرمان ابدی شد و برای همیشه در تاریخ ما شهید سلیمانی یکی از قهرمانان بزرگ تاریخی ماست. رئیسجمهوری با بیان اینکه شهید سلیمانی حق بزرگی بر گردن مردم همه منطقه دارد و برای برقراری امنیت و آرامش منطقه تلاشهای فراوانی کرده است، گفت: داعشیهای بیرحم که پرورش یافته استکبار و صهیونیست بودند هدفشان بهم ریختن آرامش و امنیت منطقه بود و امریکا، صهیونیسم و کسانی که منافعشان در منطقه به خطر افتاده بود، از شهید سلیمانی بهخاطر اینکه نقشههای آنها را نقش بر آب کرده بود، انتقام گرفتند.
دوران بعد از ترامپ برای دنیا بهتر خواهد بود
روحانی با بیان اینکه اولین پاسخ به جلادان کاخ سفید را مردم عراق در تشییع جنازه با شکوه شهید سلیمانی و شهید المهندس دادند، گفت: تشییع پیکر این شهیدان در شهرهای مختلف ایران از روزهای تاریخی و تودهنی و سیلی محکم به جنایتکاران امریکایی بود. روحانی با بیان اینکه شهید سلیمانی ابدی شد و امروز صحنه و مسیر مقاومت با همان شور و اشتیاق تا خروج کامل امریکاییها از منطقه ادامه دارد، گفت: همانطور که بعد از شهادت شهید سلیمانی گفتم، بازهم تأکید میکنم که دست سردار ما را قطع کردید، پای شما را از منطقه قطع خواهیم کرد و تا آن روز مقاومت را ادامه خواهیم داد. رئیسجمهوری افزود: یکی از آثار این کار احمقانه و و قیحانه این بود که ترامپیسم پایان یافت و تا چند روز دیگر دوران حکومت این جانی تمام میشود و به زباله دان تاریخ میرود و ما از این بابت بسیار خوشحالیم و معتقدیم دوران بعد از ترامپ شرایط بهتری برای ثبات منطقه و جهان خواهد بود.
دوقطبیها کاذب هستند
روحانی در بخش دیگری از سخنان خود به ایجاد برخی دو قطبیهای نادرست در جامعه اشاره کرد و گفت: بعضی موارد شاهد دوقطبیهایی در کشور هستیم که واقعیت ندارد و ناصحیح و کاذب است، اینکه گفته میشود نفت را بفروشیم یا نفروشیم، کم بفروشیم یا زیاد بفروشیم، چرا درمورد مسأله به این روشنی باید بحث شود رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه حتماً باید نفت را تولید کنیم و حتماً باید بفروشیم و این حق ما است، گفت: اگر یک لحظه هم زودتر بتوانیم حق خود را پس بگیریم، درمورد آن تردید نمیکنم و برای تحقق آن همه تلاش خود را انجام میدهیم. وی ادامه داد: یا میگویند پول نفت را در بودجه خرج نکنیم، بله اینکه پول نفت را در بودجه جاری صرف نکنیم حرف درستی است اما پول حاصل از فروش نفت را باید برای توسعه زیرساختهای کشور هزینه کنیم و اگر برای توسعه بخش صنعت نفت و بودجه عمرانی و توسعه زیرساختهای کشور هزینه شود، اشکالی ندارد.
یک روز هم حقوق کارمندان تأخیر نداشت
رئیسجمهوری با بیان اینکه در این دولت تا امروز 61 هزار و 400 میلیارد تومان برای امور عمرانی پرداخت شده و نسبت به سال گذشته 70 درصد رشد داشتهایم، گفت: این یک افتخار بزرگ برای دولت است و آیا دولت بهتر از این باید مدیریت خود را نشان دهد؟ روحانی با اشاره به اینکه در شرایط سخت اقتصادی حاکم بر کشور، یک روز پرداخت حقوق هیچ کارمندی با تأخیر مواجه نشده است، گفت: آن روزها که پول نفت داشتیم حقوق کارمندان گاهی از 5 تا 10 روز به تأخیر میافتاد. رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه نباید درمورد فروش نفت و صرف درآمد آن در بخش توسعه کشور و حمایت از اقشار ضعیف تردیدی داشته باشیم، گفت: این موضوع دیگر نگاه دوقطبی ندارد.
درآمد کشور از نانوتکنولوژی در 7 سال، 7 برابر شده
رئیسجمهوری در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع فناوری نانو و پیشرفتهای حاصل شده در این حوزه در کشور اشاره کرد و گفت: فناوری نانو و هایتکها، کشور را متحول میکند، نفت را باید بفروشیم و برای توسعه این تکنولوژیها هزینه کنیم. وی با بیان اینکه درآمد کشور از نانوتکنولوژی در 7 سال گذشته، 7 برابر شده است، گفت: اگر تحریم نبود و روند موفقیت در این حوزه طبیعی طی میشد در سال 1400 میتوانستیم یک میلیارد دلار محصولات نانوتکنولوژی صادر کنیم. رئیسجمهوری با بیان اینکه بیاییم پول نفت را در زیرساختهای کشاورزی، بیوتکنولوژی، آیسیتی، هوافضا و تکنولوژیهای نو هزینه و در کشور تحول ایجاد کنیم، گفت: بله این غلط است که با پول نفت حقوق کارمند را پرداخت کنیم و این پول باید برای توسعه کشور در زیرساختها هزینه شود. روحانی با اشاره به اینکه نه تنها 2میلیون و 300 هزار بشکه بلکه باید تلاش کنیم بیشتر از این مقدار نفت بفروشیم، گفت: ما باید با فروش بیشتر نفت خود به امریکا، صهیونیستها و کسانی که نمیخواهند موفقیت ما را ببینند، تودهنی و سیلی بزنیم.
توقع ما از مجلس تشویق دولت است
رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه توقع ما از مجلس تشویق دولت است، گفت: نزدیک به نیمی از سال دیگر را این دولت هست و به مردم نشان میدهیم که میتوانیم نفت را تولید و صادر کنیم. روحانی در ادامه موضوع واکسن کرونا را مورد اشاره قرار داد و گفت: این چه حرفی است که گفته میشود واکسن را فقط در داخل تولید کنیم یا اینکه فقط آن را وارد کنیم، مانند این است که در زمان جنگ میگفتند اسلحه فقط در داخل تولید شود یا اینکه فقط از خارج بخریم، ما آن زمان هم هر دو کار را کردیم، هم در داخل ساختیم و هم از خارج وارد کردیم، درمورد واکسن هم هر دو کار را انجام میدهیم. رئیسجمهوری با بیان اینکه طرح اینگونه مباحث درست نیست، گفت: تلاش برای ساخت واکسن داخلی تا رسیدن به نتیجه مطمئن ادامه دارد و اگر واکسن خارجی آماده است و میتوانیم خرید و به مردم تزریق کنیم، تردید نخواهیم کرد و معیار ما هم در این مسیر وزارت بهداشت و نظر متخصصین است.
بــــرش
۱۵۰ هزار دلار برای هر یک از جانباختگان هواپیمای اوکراین پرداخت میشود
هیأت دولت در جلسه دیروزچهارشنبه مصوب کرد، مبلغ ۱۵۰ هزار دلار یا معادل یورویی آن به خانوادهها و بازماندگان هر یک از جانباختگان سقوط هواپیمای اوکراینی در اسرع وقت پرداخت شود. به گزارش معاونت حقوقی نهاد ریاست جمهوری، طبق مصوبه هیأت دولت، وزارت راه و شهرسازی با همکاری دستگاههای ذیربط موظف به پرداخت این غرامت شده است. هیأت دولت همچنین با توجه به پیشنهاد معاونت حقوقی، در این جلسه تصویب کرد که خسارات ناشی از فوت جانباختگان، بدون هیچگونه تبعیض ناشی از ملیت، تابعیت و جنسیت و براساس قوانین متبوع کشورهای جانباختگان، بویژه ورثه آنها پرداخت شود. معاونت حقوقی نهاد ریاست جمهوری همچنین گزارش داده که با پیگیریهای انجام شده اعتبار لازم برای این کار در آغازین روزهای دی ماه سالجاری، تأمین شده است. خبرگزاری ایرنا نیز گزارش داده که متن کامل مصوبه دولت بزودی منتشر خواهد شد. اختصاص اعتبار برای جبران خسارات ناشی از سیل در استانهای قزوین و گیلان و تصویب لایحه ثبت اشخاص حقوقی از دیگر مصوبات دیروز هیأت دولت بودند.
روایت مجید انصاری از شخصیت و راه و روش سردار سلیمانی
فرمانده وفاقآفرین
گروه سیاسی / مجید انصاری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون رئیس جمهوری در دولتهای هشتم و یازدهم از جمله شخصیتهایی است که به واسطه هم استانی بودن با سردار شهید سلیمانی، سابقه آشنایی دیرینهای با او داشته است. انصاری به مناسبت سالگرد شهادت شهید سلیمانی در گفتوگو با «ایران» درباره سابقه این آشنایی و همینطور شخصیت چندبعدی سردار سلیمانی توضیح داده و میگوید که عدم ورود این شهید به مسائل سیاسی در زمان حیاتش، ریشه در ذکاوت و تحلیلهای دقیق او و همینطور شناخت کاملش از جایگاه و نقش لباس سربازی داشت. انصاری همچنین شهید سلیمانی را شخصیتی فراتر از یک چهره نظامی میداند که در تمام برهههای فعالیتش پس از انقلاب، توجه ویژهای بهوجوه اجتماعی کارش داشت و بخشی از اهدافش را با ایجاد همگراییهای اجتماعی محقق میکرد.
زمینه آشنایی شما با سردار سلیمانی چگونه بود و با توجه به اینکه هم استانی هم محسوب میشوید، این آشنایی و رفاقت در دورههای مختلف چطور پیش رفت؟
آشنایی من با سردار سلیمانی به سال 58 برمیگردد. قبل از انقلاب بنده در شهرستان زرند و منطقه پابدانا مشغول فعالیتهای انقلابی بودم. بلافاصله بعد از انقلاب کمیتههای انقلاب شکل گرفت و من هم در کمیته منطقه مشغول بودم تا اینکه سپاه پاسداران تأسیس شد و همان کمیته را تبدیل به سپاه منطقه کردیم. شهید سلیمانی هم در همان سال 58 وارد سپاه شد و از آنجا آشنایی ما شروع شد. سال 59 بنده نماینده مجلس اول شدم و همین باعث تقویت ارتباط من با مجموعه سپاه استان شد. حتی من وقتی برای سرکشی به منطقه میرفتم چون منزل نداشتم محل استقرارم در سپاه بود. اما آغاز جنگ تحمیلی ارتباط ما را با مجموعه سپاه خیلی بیشتر و تنگاتنگتر از قبل کرد و این زمانی بود که شهید سلیمانی هم داشت قابلیتها و تواناییهای بینظیر خودش را قدم به قدم نشان میداد و از یک نیروی معمولی تبدیل به یک فرمانده میشد. هر زمان هم که به جبهه میرفتیم مشخصاً به برادران استان کرمان سر میزدم و یکی از افراد ثابت این دیدارها همواره شهید سلیمانی بود که معمولاً همیشه در منطقه حضور داشت. به جز این در جلسات استان هم خود به خود حاج قاسم در گذر زمان به یکی از پایههای ثابت تبدیل شده بود. بعد از جنگ هم که ایشان به استان برگشت یک نقش بسیار مهمی در کنترل وضعیت اشرار قاچاقچی منطقه جنوب شرق ایفا کرد و در این مقطع ارتباط ایشان با مسئولان اجرایی و شخصیتهای سیاسی استان بیشتر و جدیتر شد. البته این وضعیت پس از حضور ایشان در سپاه قدس تغییر کرد و ارتباطات قدری کمتر شد اما استمرار آن به پایان نرسید. بههر حال بنده افتخار این را داشتم که در دوران نمایندگی مجلس در ادوار اول، سوم، پنجم و ششم و همینطور حضور در دولت به شکل مستمرتری با این شهید بزرگوار ارتباط داشته باشم.
یکی از ویژگیهای سردار سلیمانی در زمان حیاتشان عدم ورود به دستهبندیهای رایج سیاسی و داشتن ارتباط نسبتاً مستمر با تمام طیفها و شخصیتهای سیاسی بود. این ناشی از چه بود؟ آیا میشود گفت شهید سلیمانی وارد این فضا نمیشد چون تمایل یا گرایشی به آن نداشت یا دلیلش را شما چیز دیگری میدانید؟
اتفاقاً هوش سیاسی که در ایشان بود من شخصاً در کمتر کسی دیده بودم. سردار شهید سلیمانی واقعاً یک انسان فوقالعاده و استثنایی بود و این را تقریباً تمام کسانی که ایشان را میشناختند، حتی در زمان حیات پربرکت ایشان اعتراف داشتند که حاج قاسم با بقیه فرق دارد. هم از نظر خصایص انسانی، هم تواناییهای اجرایی و هم هوش و ذکاوت در درک مسائل. حاج قاسم زمانی که درجات ترقی را در سپاه طی میکرد از یک هوش و ذکاوت و درکی برخوردار بود که او را متفاوت از دیگران میکرد. من شخصاً میتوانم ادعا کنم که او بهلحاظ عملی از وفادارترین چهرهها به وصیتنامه و راه حضرت امام(ره) بود. شما اگر نگاه کنید میبینید که حاج قاسم سلیمانی باوجود حضور در ردههای بالا و فوقالعاده مهم نظامی در طول دهههای اخیر و همینطور درگیری با مسائل مختلف بهلحاظ جایگاهی که داشت بسیار کمتر از حدی که برخی افراد به سیاست ورود میکنند، اظهارنظر و موضعگیری سیاسی داشت. مهمتر اینکه در عمل هم اینگونه بود. یعنی نه اینکه موضعگیری نکند اما رفتار سیاسی داشته باشد، ایشان رفتار سیاسی به معنای جناحی آن را هم نداشت. اما اینکه چرا اینگونه بود، حرف اصلی است. سردار سلیمانی وارد مباحث سیاسی به معنای معمول آن نمیشد نه به این دلیل که دیدگاه نداشت، بلکه دقیقاً به این دلیل که دارای دیدگاه بود و این دیدگاه آنقدر قوی و منسجم و محکم بود که اجازه نمیداد او در تلاطمهای سیاست داخلی، بهعنوان یک نظامی جایگاه خودش و نقش خودش را گم کند یا آن را خرج چیز دیگری کند. سردار سلیمانی در واقع نمود عینی فردی بود که منافع ملی را عمیقاً درک کرده و مرز بین این منافع ملی و منافع جناحی را میفهمید. مسأله دیگری که ایشان عمیقاً درک کرده بود، این بود که مرز فعالیت نظامی در لباس سربازی را با فعالیت سیاسی به درستی میدانست و مهمتر اینکه میفهمید اگر این مرزها با هم قاطی شوند، میتواند چقدر اثرات سوء داشته باشد. یعنی همان خط قرمزی که حضرت امام(ره) مکرراً در حیات و وصیتنامه خودشان تأکید داشتند و معالاسف بعد از ایشان بارها نقض شد. بنابراین سردار سلیمانی دقیقاً به خاطر عمق درک و شناختی که از مسائل سیاسی داشت، وارد این مسائل نمیشد. کما اینکه در عرصه فرهنگی هم همینطور بود؛ شما توصیههای فرهنگی، اجتماعی ایشان را که این روزها هم زیاد بازنشر میشوند درباره نگاه به جوانان و اینکه همه را باید خواهر و برادر خودمان بدانیم، ببینید.
این حرفها در فضایی مطرح شده که شاهد هستیم حساسیتهای منفی نسبت به برخی مسائل فرهنگی خصوصاً درباره قشر جوان در جامعه رو به افزایش است و بسیاری تأکید دارند راه دفاع از ارزشهای انقلاب، افزایش سختگیری در این حوزههاست. در این فضا یک کسی مثل قاسم سلیمانی است که میتواند جایی متفاوت از این نقطه بایستد و متفاوت موضع بگیرد و از همدلی بگوید. معنایش این نیست که آن شهید بزرگوار مثلاً نسبت به مسأله حجاب حساسیت نداشته اما اتفاقاً چون دارای دیدگاه قوی اجتماعی و سیاسی و فرهنگی بوده میفهمیده که اصل در طرح هر مسألهای در نظر گرفتن مصالح و منافع و اتحاد ملی است و هر راهکاری باید طوری طراحی شود که این سه اصل را تأمین کند.
بنابراین به جای اینکه مثل خیلیها ساده از لزوم تشدید برخورد بگوید، میآید میگوید آن جوان کم حجاب یا بدحجاب هم فرزند ماست و به همین شکل هم در مسائل سیاست داخلی. به هرحال ایشان یک کاریزمایی داشت که کمتر کسی در کشور ما و حتی منطقه از آن برخوردار بود، یعنی نمیتوانست از این کاریزما به نفع دیدگاههای سیاسیاش استفاده کند؟ حتماً میتوانست. اما ارزش کار شهید سلیمانی این بود که میفهمید این استفاده سیاسی ارزش لباس سربازیاش را خراب میکند. این لباس سربازی نباید خرج مسائل سیاسی شود، این لباس برای تأمین یک منافع به مراتب مهمتری است. بنابراین شاهد بودیم که ایشان در کشور با همه جناحها، دولتها، مجالس و شخصیتها با هر گرایش سیاسی همکاری میکرد و اهل خودی و غیرخودی کردن نبودند. این در حالی بود که ایشان خصوصاً در سالهای اخیر از تئوریسینها و استراتژیستهای مهم دیپلماسی کشور بودند و مناسبات سیاسی را بسیار دقیق میدانستند و اطلاعات دقیقی از وضعیت منطقه حتی در حوزه اقتصادی داشتند. همینطور در سیاست داخلی هم دارای نظرات قابل تأملی بودند اما این توانایی خود را به پای منافع ملی و اتحاد ملی ریختند نه مسائل جناحی. این ویژگی رفتاری شهید سلیمانی حاصل این بود که در کنار داشتن بینش و تحلیل و دیدگاه عمیق سیاسی، شناختی کامل و دقیق و منطبق با منافع ملی از لباس و جایگاه سربازی داشت. همین هم هست که همه گروههای سیاسی همواره ایشان را از خودشان و محرم خودشان میدانستند. ایشان بهطور مستمر با موضع بیطرفی اما با جهتگیری انقلابی عمل میکرد و شور و احساسات سیاسی هم بر او تأثیر نداشت. بههمین دلیل هم در هیچ کدام از بیمهریهایی که به شخصیتهای انقلاب مانند آیتالله هاشمی رفسنجانی شد نه تنها از سردار سلیمانی کوچکترین نشانه همراهی نمیبینید، بلکه شاهد هستیم در اوج آن بیمهریها هم، نظر آن شهید نسبت به این شخصیتها عوض نمیشد و تحت تأثیر جوسازیها قرار نمیگرفت. کما اینکه شاهد بودیم که مثلاً تا آخر ارتباط صمیمانه و نزدیک خود را در تمام برههها با آیتالله هاشمی رفسنجانی داشتند و با بسیاری از شخصیتهای دیگر هم کم و بیش به همین شکل بودند.
به نظر شما چرا ایشان برای ترور توسط امریکا انتخاب میشود؟ به عبارتی شما زمینه عملیات ترور ایشان در دستگاه تصمیمگیری کاخ سفید را چه میدانید؟
ببینید حاج قاسم سلیمانی یک شخصیت برجسته بود که ترور او توسط امریکاییها قطعاً نمیتواند فقط یک دلیل داشته باشد؛ به همان شکلی که شخصیت این شهید بزرگوار چند وجهی و دارای ابعاد و کارکردهای مختلفی بود، دلایل امریکا و ترامپ هم برای ترور او قطعاً چندگانه است. یک مسأله، نقش برجسته ایشان در منطقه بود؛ از نظر فکر و ایده و توانمندی نظامی و طراحی اگر نه بینظیر، ولی حتماً کم نظیر بود و یک ستون برای نیروهای مقاومت از این حیث محسوب میشد؛ از همان دوران جنگ تحمیلی فرماندهی، توان و ذکاوت سردار سلیمانی و به تبع ایشان لشکر ثارالله زبانزد بود تا همین اواخر که فرماندهی نیروی قدس را بر عهده داشتند؛ در فاصله بین دفاع مقدس تا فرماندهی نیروی قدس هم که حضور ایشان در جنوب شرق کشور و موفقیت کم نظیر در کنترل اشرار و قاچاقچیان آن منطقه، یکی دیگر از صحنههای تجلی توانمندی ایشان بود. این مربوط به مقطعی بود که ناامنی اشرار به داخل شهرها رسیده بود و ایشان بود که این وضعیت را کنترل کرد. بنابراین مسأله نقش و توانمندی نظامی ایشان یکی از مسائل است، اما مسأله دیگر شناخت کم نظیر ایشان از مسائل اجتماعی و سیاسی و توانمندی او در ایجاد همگراییهای اجتماعی و فرهنگی بود. این را شهید سلیمانی همواره در طول برهههای مختلف بخوبی نشان داده بود که چقدر در این زمینه دارای دید باز و درستی است؛ در همان دوران مبارزه با اشرار مسلح جنوب شرق کشور، ایشان یک همگرایی عجیب بین طوایف ایجاد کرد و با ارتباط گیری با سران و نیروهای محلی عملاً یک امنیت درونزا ایجاد کرد؛ در دوران فرماندهی نیروی قدس هم همینطور بود و میدیدیم که اتکای ایشان برای مقاومت صرفاً به نیروی نظامی نیست و یک نگاه اجتماعی هم به مسائل و صحنه تحولات دارد. این ویژگی را در کمتر شخصیت نظامی میتوان سراغ داشت. یعنی هر جا ورود میکرد آن شخصیت اجتماعی و فرهنگی او بیش از جنبههای نظامیاش نمود و حتی کارکرد داشت. پیرو همین ویژگی هم او فردی متنفذ، مقبول و دارای جایگاه ویژه در قشرهای مختلف نه تنها ایران، بلکه منطقه بود، یعنی همگان به او علاقه داشتند و آدمی بود که میتوانست اختلاف را حل کند و وفاق بیافریند. کما اینکه در مأموریتی که منجر به شهادت ایشان شد هم بهدنبال همین امر بود. این وفاق یک جایی در سطح سیاسی بود یک جایی در بین گروههای اجتماعی. بنابراین شهید سلیمانی یک فرد مرجع در منطقه بود. نکته بعدی شناخت ایشان از مسائل استراتژیک و ژئوپلیتیک منطقه بود که واقعاً به تعداد انگشتان دست هم نظیر آن در منطقه نبود. همینطور شناخت و ارتباط نزدیک و بینظیری که با شخصیتهای مختلف داشت خیلی مهم بود. اینها همه ویژگیهایی بود که آن شهید داشت و باعث میشد تا امریکا به این نتیجه برسد که از میان برداشتن او به نفعش هست؛ به نظر هم میرسد دنبال جبران شکستهای مفتضحانه خودشان هم بودند. مضافا اینکه به نظر میرسید امریکا میخواست با این ترور، جمهوری اسلامی ایران را وادار به یک واکنش حساب نشده بکند و از این رهگذر یک شرارت گستردهای را آغاز بکند که جمهوری اسلامی ایران در این دام نیفتاد و با تدابیر سنجیده و هوشمندانه رهبر معظم انقلاب این توطئه به جایی نرسید، یعنی نه تنها شهادت حاج قاسم آنها را به این اهداف نرساند بلکه یک موج عظیم از پشتیبانی اجتماعی در تمام جهان اسلام به نفع جبهه مقاومت ایجاد کرد.
شهادت حاج قاسم سلیمانی و اثرات آن به نظر شما چه پیامدهایی داشته؟ به عبارتی اکنون بازتاب فقدان سردار سلیمانی و آن شهادت را در تحولات جاری چگونه میتوان ارزیابی کرد؟
نبودن حاج قاسم سلیمانی بین ما یک ضایعه بزرگ است ،اما من معتقدم که شهادت، ایشان را همانطور که از ما گرفت به نحو دیگری هم به ما برگرداند. شهید سلیمانی در زمان حیات پر برکتی که داشت و خصوصاً در سالهای فرماندهی نیروی قدس، فردی شناخته شده و مورد توجه بود، اما این شناخت کامل نبود، این شناخت با شهادت ایشان از شخصیت، تأثیر و سبک کار وی رو به کامل شدن گذاشت. شهادت واقعاً حق حاج قاسم بود و هیچ مرگی جز این شایسته این مرد بزرگ نبود؛ اما این شهادت خون تازهای در رگ جریان مقاومت شد و به نظر من ثمرات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی عظیمی داشت که هنوز باید زمان بگذرد تا خود را نشان دهد؛ از آن طرف هم پرده از چهره واقعی نظام سلطه برداشت و یک سری واقعیتها را آشکار کرد. شهادت در پی جهاد آگاهانه در طول تمام تاریخ از بنیانهای اصلی تقویت اسلام و جبهه حق بوده است؛ از شهادت حضرت امیرالمؤمنین(ع) و جریان عاشورا بگیرید تا همین الان. من معتقدم در دوران معاصر واقعاً کمتر شهادتی را میتوان مانند شهادت حاج قاسم سلیمانی یافت که اینطور آگاهی بخش و جریانآفرین باشد؛ شک نیست که این شهادت آغازگر تحولاتی در ابعاد مختلف سیاسی و اجتماعی است که اثرات آن بعدها خود را نشان خواهد داد.
زمینه آشنایی شما با سردار سلیمانی چگونه بود و با توجه به اینکه هم استانی هم محسوب میشوید، این آشنایی و رفاقت در دورههای مختلف چطور پیش رفت؟
آشنایی من با سردار سلیمانی به سال 58 برمیگردد. قبل از انقلاب بنده در شهرستان زرند و منطقه پابدانا مشغول فعالیتهای انقلابی بودم. بلافاصله بعد از انقلاب کمیتههای انقلاب شکل گرفت و من هم در کمیته منطقه مشغول بودم تا اینکه سپاه پاسداران تأسیس شد و همان کمیته را تبدیل به سپاه منطقه کردیم. شهید سلیمانی هم در همان سال 58 وارد سپاه شد و از آنجا آشنایی ما شروع شد. سال 59 بنده نماینده مجلس اول شدم و همین باعث تقویت ارتباط من با مجموعه سپاه استان شد. حتی من وقتی برای سرکشی به منطقه میرفتم چون منزل نداشتم محل استقرارم در سپاه بود. اما آغاز جنگ تحمیلی ارتباط ما را با مجموعه سپاه خیلی بیشتر و تنگاتنگتر از قبل کرد و این زمانی بود که شهید سلیمانی هم داشت قابلیتها و تواناییهای بینظیر خودش را قدم به قدم نشان میداد و از یک نیروی معمولی تبدیل به یک فرمانده میشد. هر زمان هم که به جبهه میرفتیم مشخصاً به برادران استان کرمان سر میزدم و یکی از افراد ثابت این دیدارها همواره شهید سلیمانی بود که معمولاً همیشه در منطقه حضور داشت. به جز این در جلسات استان هم خود به خود حاج قاسم در گذر زمان به یکی از پایههای ثابت تبدیل شده بود. بعد از جنگ هم که ایشان به استان برگشت یک نقش بسیار مهمی در کنترل وضعیت اشرار قاچاقچی منطقه جنوب شرق ایفا کرد و در این مقطع ارتباط ایشان با مسئولان اجرایی و شخصیتهای سیاسی استان بیشتر و جدیتر شد. البته این وضعیت پس از حضور ایشان در سپاه قدس تغییر کرد و ارتباطات قدری کمتر شد اما استمرار آن به پایان نرسید. بههر حال بنده افتخار این را داشتم که در دوران نمایندگی مجلس در ادوار اول، سوم، پنجم و ششم و همینطور حضور در دولت به شکل مستمرتری با این شهید بزرگوار ارتباط داشته باشم.
یکی از ویژگیهای سردار سلیمانی در زمان حیاتشان عدم ورود به دستهبندیهای رایج سیاسی و داشتن ارتباط نسبتاً مستمر با تمام طیفها و شخصیتهای سیاسی بود. این ناشی از چه بود؟ آیا میشود گفت شهید سلیمانی وارد این فضا نمیشد چون تمایل یا گرایشی به آن نداشت یا دلیلش را شما چیز دیگری میدانید؟
اتفاقاً هوش سیاسی که در ایشان بود من شخصاً در کمتر کسی دیده بودم. سردار شهید سلیمانی واقعاً یک انسان فوقالعاده و استثنایی بود و این را تقریباً تمام کسانی که ایشان را میشناختند، حتی در زمان حیات پربرکت ایشان اعتراف داشتند که حاج قاسم با بقیه فرق دارد. هم از نظر خصایص انسانی، هم تواناییهای اجرایی و هم هوش و ذکاوت در درک مسائل. حاج قاسم زمانی که درجات ترقی را در سپاه طی میکرد از یک هوش و ذکاوت و درکی برخوردار بود که او را متفاوت از دیگران میکرد. من شخصاً میتوانم ادعا کنم که او بهلحاظ عملی از وفادارترین چهرهها به وصیتنامه و راه حضرت امام(ره) بود. شما اگر نگاه کنید میبینید که حاج قاسم سلیمانی باوجود حضور در ردههای بالا و فوقالعاده مهم نظامی در طول دهههای اخیر و همینطور درگیری با مسائل مختلف بهلحاظ جایگاهی که داشت بسیار کمتر از حدی که برخی افراد به سیاست ورود میکنند، اظهارنظر و موضعگیری سیاسی داشت. مهمتر اینکه در عمل هم اینگونه بود. یعنی نه اینکه موضعگیری نکند اما رفتار سیاسی داشته باشد، ایشان رفتار سیاسی به معنای جناحی آن را هم نداشت. اما اینکه چرا اینگونه بود، حرف اصلی است. سردار سلیمانی وارد مباحث سیاسی به معنای معمول آن نمیشد نه به این دلیل که دیدگاه نداشت، بلکه دقیقاً به این دلیل که دارای دیدگاه بود و این دیدگاه آنقدر قوی و منسجم و محکم بود که اجازه نمیداد او در تلاطمهای سیاست داخلی، بهعنوان یک نظامی جایگاه خودش و نقش خودش را گم کند یا آن را خرج چیز دیگری کند. سردار سلیمانی در واقع نمود عینی فردی بود که منافع ملی را عمیقاً درک کرده و مرز بین این منافع ملی و منافع جناحی را میفهمید. مسأله دیگری که ایشان عمیقاً درک کرده بود، این بود که مرز فعالیت نظامی در لباس سربازی را با فعالیت سیاسی به درستی میدانست و مهمتر اینکه میفهمید اگر این مرزها با هم قاطی شوند، میتواند چقدر اثرات سوء داشته باشد. یعنی همان خط قرمزی که حضرت امام(ره) مکرراً در حیات و وصیتنامه خودشان تأکید داشتند و معالاسف بعد از ایشان بارها نقض شد. بنابراین سردار سلیمانی دقیقاً به خاطر عمق درک و شناختی که از مسائل سیاسی داشت، وارد این مسائل نمیشد. کما اینکه در عرصه فرهنگی هم همینطور بود؛ شما توصیههای فرهنگی، اجتماعی ایشان را که این روزها هم زیاد بازنشر میشوند درباره نگاه به جوانان و اینکه همه را باید خواهر و برادر خودمان بدانیم، ببینید.
این حرفها در فضایی مطرح شده که شاهد هستیم حساسیتهای منفی نسبت به برخی مسائل فرهنگی خصوصاً درباره قشر جوان در جامعه رو به افزایش است و بسیاری تأکید دارند راه دفاع از ارزشهای انقلاب، افزایش سختگیری در این حوزههاست. در این فضا یک کسی مثل قاسم سلیمانی است که میتواند جایی متفاوت از این نقطه بایستد و متفاوت موضع بگیرد و از همدلی بگوید. معنایش این نیست که آن شهید بزرگوار مثلاً نسبت به مسأله حجاب حساسیت نداشته اما اتفاقاً چون دارای دیدگاه قوی اجتماعی و سیاسی و فرهنگی بوده میفهمیده که اصل در طرح هر مسألهای در نظر گرفتن مصالح و منافع و اتحاد ملی است و هر راهکاری باید طوری طراحی شود که این سه اصل را تأمین کند.
بنابراین به جای اینکه مثل خیلیها ساده از لزوم تشدید برخورد بگوید، میآید میگوید آن جوان کم حجاب یا بدحجاب هم فرزند ماست و به همین شکل هم در مسائل سیاست داخلی. به هرحال ایشان یک کاریزمایی داشت که کمتر کسی در کشور ما و حتی منطقه از آن برخوردار بود، یعنی نمیتوانست از این کاریزما به نفع دیدگاههای سیاسیاش استفاده کند؟ حتماً میتوانست. اما ارزش کار شهید سلیمانی این بود که میفهمید این استفاده سیاسی ارزش لباس سربازیاش را خراب میکند. این لباس سربازی نباید خرج مسائل سیاسی شود، این لباس برای تأمین یک منافع به مراتب مهمتری است. بنابراین شاهد بودیم که ایشان در کشور با همه جناحها، دولتها، مجالس و شخصیتها با هر گرایش سیاسی همکاری میکرد و اهل خودی و غیرخودی کردن نبودند. این در حالی بود که ایشان خصوصاً در سالهای اخیر از تئوریسینها و استراتژیستهای مهم دیپلماسی کشور بودند و مناسبات سیاسی را بسیار دقیق میدانستند و اطلاعات دقیقی از وضعیت منطقه حتی در حوزه اقتصادی داشتند. همینطور در سیاست داخلی هم دارای نظرات قابل تأملی بودند اما این توانایی خود را به پای منافع ملی و اتحاد ملی ریختند نه مسائل جناحی. این ویژگی رفتاری شهید سلیمانی حاصل این بود که در کنار داشتن بینش و تحلیل و دیدگاه عمیق سیاسی، شناختی کامل و دقیق و منطبق با منافع ملی از لباس و جایگاه سربازی داشت. همین هم هست که همه گروههای سیاسی همواره ایشان را از خودشان و محرم خودشان میدانستند. ایشان بهطور مستمر با موضع بیطرفی اما با جهتگیری انقلابی عمل میکرد و شور و احساسات سیاسی هم بر او تأثیر نداشت. بههمین دلیل هم در هیچ کدام از بیمهریهایی که به شخصیتهای انقلاب مانند آیتالله هاشمی رفسنجانی شد نه تنها از سردار سلیمانی کوچکترین نشانه همراهی نمیبینید، بلکه شاهد هستیم در اوج آن بیمهریها هم، نظر آن شهید نسبت به این شخصیتها عوض نمیشد و تحت تأثیر جوسازیها قرار نمیگرفت. کما اینکه شاهد بودیم که مثلاً تا آخر ارتباط صمیمانه و نزدیک خود را در تمام برههها با آیتالله هاشمی رفسنجانی داشتند و با بسیاری از شخصیتهای دیگر هم کم و بیش به همین شکل بودند.
به نظر شما چرا ایشان برای ترور توسط امریکا انتخاب میشود؟ به عبارتی شما زمینه عملیات ترور ایشان در دستگاه تصمیمگیری کاخ سفید را چه میدانید؟
ببینید حاج قاسم سلیمانی یک شخصیت برجسته بود که ترور او توسط امریکاییها قطعاً نمیتواند فقط یک دلیل داشته باشد؛ به همان شکلی که شخصیت این شهید بزرگوار چند وجهی و دارای ابعاد و کارکردهای مختلفی بود، دلایل امریکا و ترامپ هم برای ترور او قطعاً چندگانه است. یک مسأله، نقش برجسته ایشان در منطقه بود؛ از نظر فکر و ایده و توانمندی نظامی و طراحی اگر نه بینظیر، ولی حتماً کم نظیر بود و یک ستون برای نیروهای مقاومت از این حیث محسوب میشد؛ از همان دوران جنگ تحمیلی فرماندهی، توان و ذکاوت سردار سلیمانی و به تبع ایشان لشکر ثارالله زبانزد بود تا همین اواخر که فرماندهی نیروی قدس را بر عهده داشتند؛ در فاصله بین دفاع مقدس تا فرماندهی نیروی قدس هم که حضور ایشان در جنوب شرق کشور و موفقیت کم نظیر در کنترل اشرار و قاچاقچیان آن منطقه، یکی دیگر از صحنههای تجلی توانمندی ایشان بود. این مربوط به مقطعی بود که ناامنی اشرار به داخل شهرها رسیده بود و ایشان بود که این وضعیت را کنترل کرد. بنابراین مسأله نقش و توانمندی نظامی ایشان یکی از مسائل است، اما مسأله دیگر شناخت کم نظیر ایشان از مسائل اجتماعی و سیاسی و توانمندی او در ایجاد همگراییهای اجتماعی و فرهنگی بود. این را شهید سلیمانی همواره در طول برهههای مختلف بخوبی نشان داده بود که چقدر در این زمینه دارای دید باز و درستی است؛ در همان دوران مبارزه با اشرار مسلح جنوب شرق کشور، ایشان یک همگرایی عجیب بین طوایف ایجاد کرد و با ارتباط گیری با سران و نیروهای محلی عملاً یک امنیت درونزا ایجاد کرد؛ در دوران فرماندهی نیروی قدس هم همینطور بود و میدیدیم که اتکای ایشان برای مقاومت صرفاً به نیروی نظامی نیست و یک نگاه اجتماعی هم به مسائل و صحنه تحولات دارد. این ویژگی را در کمتر شخصیت نظامی میتوان سراغ داشت. یعنی هر جا ورود میکرد آن شخصیت اجتماعی و فرهنگی او بیش از جنبههای نظامیاش نمود و حتی کارکرد داشت. پیرو همین ویژگی هم او فردی متنفذ، مقبول و دارای جایگاه ویژه در قشرهای مختلف نه تنها ایران، بلکه منطقه بود، یعنی همگان به او علاقه داشتند و آدمی بود که میتوانست اختلاف را حل کند و وفاق بیافریند. کما اینکه در مأموریتی که منجر به شهادت ایشان شد هم بهدنبال همین امر بود. این وفاق یک جایی در سطح سیاسی بود یک جایی در بین گروههای اجتماعی. بنابراین شهید سلیمانی یک فرد مرجع در منطقه بود. نکته بعدی شناخت ایشان از مسائل استراتژیک و ژئوپلیتیک منطقه بود که واقعاً به تعداد انگشتان دست هم نظیر آن در منطقه نبود. همینطور شناخت و ارتباط نزدیک و بینظیری که با شخصیتهای مختلف داشت خیلی مهم بود. اینها همه ویژگیهایی بود که آن شهید داشت و باعث میشد تا امریکا به این نتیجه برسد که از میان برداشتن او به نفعش هست؛ به نظر هم میرسد دنبال جبران شکستهای مفتضحانه خودشان هم بودند. مضافا اینکه به نظر میرسید امریکا میخواست با این ترور، جمهوری اسلامی ایران را وادار به یک واکنش حساب نشده بکند و از این رهگذر یک شرارت گستردهای را آغاز بکند که جمهوری اسلامی ایران در این دام نیفتاد و با تدابیر سنجیده و هوشمندانه رهبر معظم انقلاب این توطئه به جایی نرسید، یعنی نه تنها شهادت حاج قاسم آنها را به این اهداف نرساند بلکه یک موج عظیم از پشتیبانی اجتماعی در تمام جهان اسلام به نفع جبهه مقاومت ایجاد کرد.
شهادت حاج قاسم سلیمانی و اثرات آن به نظر شما چه پیامدهایی داشته؟ به عبارتی اکنون بازتاب فقدان سردار سلیمانی و آن شهادت را در تحولات جاری چگونه میتوان ارزیابی کرد؟
نبودن حاج قاسم سلیمانی بین ما یک ضایعه بزرگ است ،اما من معتقدم که شهادت، ایشان را همانطور که از ما گرفت به نحو دیگری هم به ما برگرداند. شهید سلیمانی در زمان حیات پر برکتی که داشت و خصوصاً در سالهای فرماندهی نیروی قدس، فردی شناخته شده و مورد توجه بود، اما این شناخت کامل نبود، این شناخت با شهادت ایشان از شخصیت، تأثیر و سبک کار وی رو به کامل شدن گذاشت. شهادت واقعاً حق حاج قاسم بود و هیچ مرگی جز این شایسته این مرد بزرگ نبود؛ اما این شهادت خون تازهای در رگ جریان مقاومت شد و به نظر من ثمرات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی عظیمی داشت که هنوز باید زمان بگذرد تا خود را نشان دهد؛ از آن طرف هم پرده از چهره واقعی نظام سلطه برداشت و یک سری واقعیتها را آشکار کرد. شهادت در پی جهاد آگاهانه در طول تمام تاریخ از بنیانهای اصلی تقویت اسلام و جبهه حق بوده است؛ از شهادت حضرت امیرالمؤمنین(ع) و جریان عاشورا بگیرید تا همین الان. من معتقدم در دوران معاصر واقعاً کمتر شهادتی را میتوان مانند شهادت حاج قاسم سلیمانی یافت که اینطور آگاهی بخش و جریانآفرین باشد؛ شک نیست که این شهادت آغازگر تحولاتی در ابعاد مختلف سیاسی و اجتماعی است که اثرات آن بعدها خود را نشان خواهد داد.
واعظی: بگذاریم مجمع در محیط آرام لوایح FATF را بررسی کند
نباید برای انتخابات آینده به دولت حمله شود
رئیس دفتر رئیس جمهوری با بیان اینکه بخشهای اقتصادی دولت در خدمت مجلس هستند، تا با همکاری یکدیگر بودجه بسیار خوبی را ببندیم، گفت: از ایدهها و پیشنهادات تا جایی که به شاکله بودجه آسیبی نرسد، قطعاً استقبال میکنیم. به گزارش ایرنا، «محمود واعظی» روز چهارشنبه در حاشیه نشست هیأت دولت در جمع خبرنگاران در خصوص ارائه لایحه بودجه ۱۴۰۰ به مجلس گفت: لایحه بودجه چند روز زودتر از موعد تقدیم مجلس شد و کارشناسان مختلف و وزرا با حضور در کمیسیون تلفیق و کمیسیون برنامه و بودجه به سؤالات پاسخ دادند. واعظی با اشاره به مأموریت رئیس جمهوری به سازمان برنامه و بودجه برای رایزنی با کمیسیون تلفیق گفت: البته نه فقط در کمیسیون تلفیق بلکه از هر ایدهای که بتواند به اقتصاد و به اداره بهتر کشور کمک کند، همواره استقبال کردیم و الان هم استقبال میکنیم.
وی گفت: از افرادی که در مجلس روی بودجه کار میکنند خواهش میکنم بودجه را تبلیغاتی نکند و صرفاً اطلاعرسانی کنند. اینکه سخنگوی کمیسیون تلفیق هر روز با مردم صحبت کند، کار خوبی است اما اینکه افراد مختلف توئیت میزنند و انتظارات را بالا میبرند و ایدهای که تحت هیچ شرایطی کارشناسی نشده مطرح میکنند، مضر است. واعظی گفت: تمام بخش اقتصادی دولت در خدمت کمیسیون تلفیق و مجلس است تا با همکاری یکدیگر بتوانیم بودجه بسیار خوبی را ببندیم. رئیس دفتر رئیس جمهوری اظهار کرد: اینکه میخواهیم برای مردم کار کنیم و تا جایی که میتوانیم به طبقات مستضعف، متوسط و حقوقبگیر بیشتر رسیدگی کنیم، خوب است اما اینکه چگونه میخواهیم موارد را در بودجه عملیاتی بکنیم چیزی است که با شعار و سخنرانی و انشا خواندن انجام شدنی نیست.
وی در پاسخ به سؤالی درباره بررسی لوایح مرتبط با FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: چهار لایحه که در دولت تصویب شده بود به مجلس ارسال شد که مجلس دو لایحه آن را تصویب کرده و الان تکلیف دو لایحه از این چهار لایحه قطعی شده است. نباید با دو لایحه که خودمان تنظیم کردیم اینطور برخورد شود و اینقدر مسائل سیاسی را وارد یک مسأله مالی یا اقتصادی بکنیم. این دو لایحه مثل بقیه لوایح FATF است. وی اضافه کرد: در دولت هیچوقت درباره اینکه ایران به FATF بپیوندد بحثی نکردیم. الان هم بحث نمیکنیم. دو لایحه از این چهار لایحه درباره پولشویی و شفافیت است که در داخل برای خود ما هم مهم است و باید دنبال شود و اصلاً نباید موضوع را سیاسی و قطبی کنیم. کما اینکه دو لایحه دیگر تصویب شده و الان هم اجرا میشود و این لوایح را خودمان نوشتیم. واعظی گفت: اجازه دهیم اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام بدون سیاسی شدن مسأله و بدون ایجاد فشار اجتماعی در محیطی آرام کار خود را انجام دهند چون موضوعی است که باید ابعاد مختلف آن دیده شود. بنابراین من فکر میکنم این کار در مجمع پیش میرود.
رئیس سازمان انرژی اتمی مقدمات اجرای قانون راهبردی را فراهم میکند
رئیس دفتر رئیس جمهوری همچنین درباره ابلاغ و اجرای آییننامه قانون اقدام راهبردی مجلس برای لغو تحریمها گفت: رئیس جمهوری بلافاصله بعد از تصویب این قانون در مجلس دستور تشکیل کمیته متشکل از معاونت حقوقی، وزارت خارجه، سازمان برنامه بودجه و سازمان انرژی اتمی را داد و جدا از روالی که معمولاً آییننامهای برای قوانین مینویسیم و در کمیتههای مختلف دولت در نوبت بررسی قرار میگیرد، یک کمیته خاص بلافاصله تشکیل شد. واعظی خاطرنشان کرد: سازمان انرژی اتمی باید مقدمات را بر اساس این دستورالعمل ابلاغ شده فراهم کند و این کار را هم انجام میدهد. دستگاههای مختلف همه بندها را بر اساس دستورالعمل اجرا میکنند و به محض فراهم شدن مقدمات کار با توجه به حساسیت این کار با توجه به ظرافتهایش، خود آقای دکتر صالحی اعلام خواهند کرد. وی اضافه کرد: طبق این آییننامه در طول یک سال باید ۱۲۰ کیلو غنیسازی تعیین شده، انجام شود که وقتی کارهای آن انجام شد مطمئن هستیم ظرف یکسال این کار انجام خواهد شد.
رئیس دفتر رئیس جمهوری در پاسخ به سؤالی درباره اظهارات رئیس مجلس مبنی بر اینکه کمبود بودجه نداریم و از بیتدبیری و سوءمدیریت رنج میبریم، گفت: این کار درست نیست مخصوصاً اینکه کسانی که امروز اینطور صحبت میکنند، خود قبلاً مدیر بودند و عملکرد آنان را میدانیم. وی یادآور شد: وقتی آقای قالیباف از شهرداری تهران رفتند میدانیم چقدر بدهکار بود پس نگاهی به گذشته داشته باشند و مردم اینها را یادشان نرفته است. واعظی گفت: اینکه ما برای انتخابات آینده همین طور به دولت حمله بکنیم، کار درستی نیست و اینکه بگوییم الان تحریم نیست کرونا نیست و فقط ضعف مدیریت است، به نظر من مقداری کملطفی است.
وی گفت: از افرادی که در مجلس روی بودجه کار میکنند خواهش میکنم بودجه را تبلیغاتی نکند و صرفاً اطلاعرسانی کنند. اینکه سخنگوی کمیسیون تلفیق هر روز با مردم صحبت کند، کار خوبی است اما اینکه افراد مختلف توئیت میزنند و انتظارات را بالا میبرند و ایدهای که تحت هیچ شرایطی کارشناسی نشده مطرح میکنند، مضر است. واعظی گفت: تمام بخش اقتصادی دولت در خدمت کمیسیون تلفیق و مجلس است تا با همکاری یکدیگر بتوانیم بودجه بسیار خوبی را ببندیم. رئیس دفتر رئیس جمهوری اظهار کرد: اینکه میخواهیم برای مردم کار کنیم و تا جایی که میتوانیم به طبقات مستضعف، متوسط و حقوقبگیر بیشتر رسیدگی کنیم، خوب است اما اینکه چگونه میخواهیم موارد را در بودجه عملیاتی بکنیم چیزی است که با شعار و سخنرانی و انشا خواندن انجام شدنی نیست.
وی در پاسخ به سؤالی درباره بررسی لوایح مرتبط با FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: چهار لایحه که در دولت تصویب شده بود به مجلس ارسال شد که مجلس دو لایحه آن را تصویب کرده و الان تکلیف دو لایحه از این چهار لایحه قطعی شده است. نباید با دو لایحه که خودمان تنظیم کردیم اینطور برخورد شود و اینقدر مسائل سیاسی را وارد یک مسأله مالی یا اقتصادی بکنیم. این دو لایحه مثل بقیه لوایح FATF است. وی اضافه کرد: در دولت هیچوقت درباره اینکه ایران به FATF بپیوندد بحثی نکردیم. الان هم بحث نمیکنیم. دو لایحه از این چهار لایحه درباره پولشویی و شفافیت است که در داخل برای خود ما هم مهم است و باید دنبال شود و اصلاً نباید موضوع را سیاسی و قطبی کنیم. کما اینکه دو لایحه دیگر تصویب شده و الان هم اجرا میشود و این لوایح را خودمان نوشتیم. واعظی گفت: اجازه دهیم اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام بدون سیاسی شدن مسأله و بدون ایجاد فشار اجتماعی در محیطی آرام کار خود را انجام دهند چون موضوعی است که باید ابعاد مختلف آن دیده شود. بنابراین من فکر میکنم این کار در مجمع پیش میرود.
رئیس سازمان انرژی اتمی مقدمات اجرای قانون راهبردی را فراهم میکند
رئیس دفتر رئیس جمهوری همچنین درباره ابلاغ و اجرای آییننامه قانون اقدام راهبردی مجلس برای لغو تحریمها گفت: رئیس جمهوری بلافاصله بعد از تصویب این قانون در مجلس دستور تشکیل کمیته متشکل از معاونت حقوقی، وزارت خارجه، سازمان برنامه بودجه و سازمان انرژی اتمی را داد و جدا از روالی که معمولاً آییننامهای برای قوانین مینویسیم و در کمیتههای مختلف دولت در نوبت بررسی قرار میگیرد، یک کمیته خاص بلافاصله تشکیل شد. واعظی خاطرنشان کرد: سازمان انرژی اتمی باید مقدمات را بر اساس این دستورالعمل ابلاغ شده فراهم کند و این کار را هم انجام میدهد. دستگاههای مختلف همه بندها را بر اساس دستورالعمل اجرا میکنند و به محض فراهم شدن مقدمات کار با توجه به حساسیت این کار با توجه به ظرافتهایش، خود آقای دکتر صالحی اعلام خواهند کرد. وی اضافه کرد: طبق این آییننامه در طول یک سال باید ۱۲۰ کیلو غنیسازی تعیین شده، انجام شود که وقتی کارهای آن انجام شد مطمئن هستیم ظرف یکسال این کار انجام خواهد شد.
رئیس دفتر رئیس جمهوری در پاسخ به سؤالی درباره اظهارات رئیس مجلس مبنی بر اینکه کمبود بودجه نداریم و از بیتدبیری و سوءمدیریت رنج میبریم، گفت: این کار درست نیست مخصوصاً اینکه کسانی که امروز اینطور صحبت میکنند، خود قبلاً مدیر بودند و عملکرد آنان را میدانیم. وی یادآور شد: وقتی آقای قالیباف از شهرداری تهران رفتند میدانیم چقدر بدهکار بود پس نگاهی به گذشته داشته باشند و مردم اینها را یادشان نرفته است. واعظی گفت: اینکه ما برای انتخابات آینده همین طور به دولت حمله بکنیم، کار درستی نیست و اینکه بگوییم الان تحریم نیست کرونا نیست و فقط ضعف مدیریت است، به نظر من مقداری کملطفی است.
گفتوگوی «ایران» با مجید انتظامی به انگیزه زادروز ناصر چشمآذر
در کارنامه هنری او آثارش مانا و درخشان است
ندا سیجانی
خبرنگار
ناصر چشمآذر اگر در قید حیات بود دهم دی 70 ساله میشد. این آهنگسازمتولد 1329 و زاده اردبیل بود. او موسیقی را نزد پدرش اسماعیل چشمآذر آموخت و آکاردئون را در کودکی انتخاب کرد. نوشتن از ناصر چشمآذر مانند موسیقیهایش سراسر عشق، شور و زندگی است. چشمآذر موسیقیدان، آهنگساز و تنظیمکننده موسیقی ایرانی است و اگرچه او هم مانند دیگر هنرمندان موسیقی در خانوادهای اهل هنر متولد شد اما نگاهش به دنیای موسیقی متفاوت بود. بیشک «باران عشق» را که همگان شنیدهاید یکی از آثار مهم اوست. او در کارنامه خود آثار متعددی دارد و برای فیلمهای بسیاری موسیقی ساخته است. آهنگساز فیلمهای «هامون»، «خواهران غریب»، «اگه میتونی بگیر»، «آتشبس»، «اجارهنشینها»، «دیگه چه خبر»، «گشت ارشاد» ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ براثر سکته قلبی درگذشت. مجید انتظامی موسیقیدان و آهنگساز نامآشنای موسیقی ایران و رفیق گرمابه و گلستان ناصر چشمآذر به بیان خاطراتی از دوران دوستی با او پرداخته است که در ادامه می خوانید.
آشنایی شما با زنده یاد ناصرچشم آذر به چه زمان و موقعیتی برمیگردد؟
از سالها قبل و شاید پیش ازانقلاب با موسیقی ناصر چشم آذر آشنایی داشتم، البته اغلب آهنگسازان با سبک کاری یکدیگر آشنا و آگاه هستند، اما بهطورکلی باید بگویم تا قبل از بازگشت آقای چشم آذر از امریکا به ایران، دیدار و ارتباط دوستی نزدیکتری بین ما نبود، تا اوایل دهه 60، که به یک میهمانی دعوت شدم و آقای داریوش مهرجویی هم درآن جمع حضور داشتند، صحبت کاری بین ما بهوجود آمد و از من خواستند آهنگسازی معرفی کنم که به موسیقی الکترونیک آشنایی داشته باشد و نظر مساعد من ناصر چشم آذر بود چرا که درجریان موسیقیهایش بودم و میدانستم در کنار ساخت ملودیهای بسیار خوب و تنظیمهای بسیار زیبا، از پیشگامان موسیقی الکترونیک در ایران است، بنابراین ازهمان شب این موضوع را دنبال کردم و پیگیر آن بودم آیا چشم آذر به ایران بازگشته است یا خیر! و سرانجام شماره تلفن او را یافتم و باقی کار را به دست آقای مهرجویی سپردم، اگر اشتباه نکنم آقای مهرجویی مشغول ساخت فیلم «اجاره نشینها» بود و تصمیم داشت موسیقی تازهای با فیلم خود ارائه کند. ناگفته نماند آن زمان در ایران کمتر آهنگسازی به موسیقی الکترونیک آشنا بود و کسی دراین زمینه فعالیت نمیکرد، به همین دلیل کارگردانان هم شناخت کمتری از این موسیقی و آهنگسازان آن داشتند. از این صحبتها که بگذریم، آن روز و آن تماس و دیدار سرآغازی شد برای دوستی و آشنایی بیشتر من و ناصر و از آن تاریخ به بعد ارتباط بسیار نزدیکی بین ما بهوجود آمد تا آنجا که هرگاه دلتنگ میشد با من تماس میگرفت و روی آهنگهای من شعر میگذاشت و از پشت خط تلفن برایم ساز مینواخت و میخواند و این ارتباط و دلبستگی آنقدر گسترش پیدا کرده بود که دیدارهایمان ساعتها به طول میانجامید.
آیا سابقه همکاری هم داشته اید؟
بله. همانطور که پیشتراشاره کردم ازسال ها قبل با کارهای یکدیگر آشنایی داشتیم، البته فعالیت من در موسیقی کلاسیک بود و ناصر اغلب به موسیقیهای پاپ میپرداخت اما بهطورکلی در چندین اثر با من همکاری داشته و پیانو، آکاردئون و سینتی سایزر نواخته است که از جمله آنها میتوانم به موسیقی فیلم «ترن» اشاره کنم. آن دوران دستگاه موسیقی الکترونیک در ایران وجود نداشت و تنها ناصرچشم آذر این دستگاه را خریداری کرده بود و کارکردن با آن را میدانست و سیستم خود را به استودیو آورد و بخشهای اصلی موسیقی «ترن» را دراستودیو اجرا و ضبط کردیم. ناگفته نماند برای ضبط موسیقی این فیلم، دیگر دوستان آهنگساز چون آقای علیقلی هم بودند اما بواسطه دوستی که با ناصر داشتم از او خواهش کردم موسیقی «ترن» را برعهده بگیرد. البته با ناصر در دیگر موسیقی فیلمهایم همچون «بایسیکل ران»، «عروس افغان» و مجموعه تلویزیونی «محاکمه» نیز همکاری داشتهایم و نوازنده ساز آکاردئون بود.
همانطور که اشاره کردید تمرکز بیشتر آقای چشم آذر بر ساخت موسیقی پاپ بود و کارهای شاخص و درخشانی در این زمینه تولید کردند. آیا ایشان به سایر فرم های موسیقی توجهی نداشتند؟
ناصر تنها درزمینه موسیقی پاپ فعالیت نمیکرد بلکه به سبب دانش و آگاهی خوبی که ازموسیقی داشت، دردیگر فرمهای موسیقی هم آثاری ساخته بود که هر یک اثری مانا و درخشان در کارنامه هنری این هنرمند است. بهطورکلی باید بگویم ناصر چشم آذرهنرمندی بزرگ و ارزشمند بوده و هست و درکنار این سیرت زیبا، به رفاقت و دوستیها نیز متعهد و وفادار بود و با آنکه مشغله کاری هر دوی ما مانع از آن بود تا دیداری صورت بگیرد اما همیشه در تماس تلفنی بودیم و جویای احوال یکدیگر. ناصر چشم آذر هم به لحاظ رفتاری و هم درزمینه کار انسان خاصی بود و نگاه والایی داشت و جای تأسف است باید بگویم هرهنرمند بزرگی که از بین ما میرود دیگرجانشینی نخواهد داشت و بیشک سالها باید بگذرد تا شاید آهنگسازی چون ناصر چشم آذرمتولد شود.
طی این سالها درموسیقی مردمی آهنگسازان بسیاری ظهور کردند اما همه این نام ها ماندگار نشد، از نگاه شما به عنوان یک آهنگساز برجسته با سالها تجربه دراین زمینه، رمز موفقیت یا جاودانگی بزرگانی همچون واروژان، بابک بیات یا ناصرچشم آذر چیست؟
تمامی این جاودانگیها از یک عشق برخاسته است؛ عشقی که دریک کلام خلاصه نمیشود، بلکه عاشق را پاک و آراسته هدایت میکند. به باورمن هر فردی که عاشق کارخود باشد بیشک حاصل آن اثری است که از دل برخاسته و بر دل هم مینشیند. به موهای سرخود نگاه کنید، آرام آرام درحال رنگ باختن است و رو به سفیدی میرود اما این سفیدی مو تنها پیام دوران پیری و کهنسالی نیست بلکه نشان از تلاشها و تجربههایی است که ازگذشته برجای مانده است و این عشق هم جزئی از همان تلاشهای گذشته است که امروز گرد آن روی موهایمان افکنده شده است. نکته دیگردر باب ماندگاری یک اثر هنری، نگاه هنرمند به اجتماع خود است و این مهمترین رکن خلق یک اثر هنری است. هنرمند باید جامعه خود را بشناسد تا به سبب آن آگاهی و شناخت، بتواند نگاه مردم را مجذوب آثار خود کند. یک هنرمند باید بداند جامعه او چه چیزی را دوست دارد و درآن مسیرحرکت و اثری خلق کند که مقبول نگاه مردم باشد و آنگاه است که بردل مینشیند و طبیعتاً نمره قبولی را دریافت خواهد کرد. آهنگسازانی که نام آنها برده شد، بابک بیات، واروژان و ناصرچشم آذرهنرمندانی مردمی بودند و در بطن جامعه خود زندگی میکردند. آنها درد مردم را حس کرده بودند و بخوبی آن را میشناختند؛ با خوشحالی مردم خرسند بودند و میخندیدند و با غمها و مشکلات آنها همدردی میکردند و این نگاه و درک و دریافت در آثارشان قابل لمس بود و بیشک رمز ماندگاری و بر دل نشستن این آثار جز این نبوده و نیست و بازهم تأکید میکنم اگر هر هنرمندی اجتماع خود رانشناسد، اثری که تولید میکند راه خود را در جامعه پیدا نخواهد کرد و افرادی در تولید کارهای هنری موفق هستند که با زبان هنر بتوانند بازگو کننده حرف جامعه خود باشند. اما متأسفانه نگاه امروز هنرمند به هنر تغییر کرده و در مسیر دیگری هدایت میشود و نگاه مادی را دنبال میکند و بیشک یکی از دلایل مهم عدم ماندگاری آثار موسیقی همین مباحث مادی بوده که برهنر سایه افکنده است.دراین سالهای اخیرهرگاه از یک کارهنری صحبتی مطرح میشود، ابتدا مبلغ و مسائل مادی به میان کشیده میشود و بعد از آن به تولید محتوا میاندیشند، اما آن زمان این گونه نبود و مادیات افسار هنر را به دست نگرفته بود و همه کارها با یک عشق و علاقه پاک تولید میشد.بهعنوان مثال اوایل انقلاب هنرمندان با همین مردم زندگی میکردند و درکنار آنها بودند و چون شرایط را بخوبی درک کرده بودند و میدانستند در این اوضاع و احوال مطرح کردن مسائل مالی سخت و دشوار است برای قرارداد تولید یک اثر هنری چانه پول را نمیزدند و دلی کار میکردند اما به مرور زندگیها سختتر و سختترشد و بهطور یقین وقتی برای پول کار میکنیم تمام تلاشمان این است هر چه سریعتر آن کار به پایان برسد تا قرارداد بعدی بسته شود و طبیعتاً این سره دوزیها و تأمل و تفکر اندک، مانع از آن تلاش و تفکری میشود که در تولید یک محصول باید صرف شود. ناگفته نماند دربین نسل جوان موسیقی، هستند کسانی که خیلی خوب کار میکنند و موفق هستند.
بخش دیگر فعالیت آقای چشم آذر ساخت موسیقی فیلم است که در این زمینه هم کارنامه درخشانی از خود بر جای گذاشته است. ارزیابی شما در این باره چیست؟ آیا آن حس زیبا و قابل درک و ارتباطی که ازموسیقیهای او دریافت میشود در ساخت موسیقی فیلم او هم قابل بیان است؟
متأسفانه ازهمه موسیقی فیلمهای ناصر چشم آذر شناختی ندارم و در بین آثاری که ساخته «هامون» و «اجاره نشینها» را که هر دو به کارگردانی آقای مهرجویی بوده است دیدهام، موسیقیهایی که بسیار شاخص و درخشان بوده و برای من جذابیت خاصی داشت بخصوص «هامون» که برگرفته از تمهای موسیقی باخ بود. از نگاه من قطعاً تمامی کارهای ناصر چشم آذر از یک اندیشه و تفکر درست برخاسته که هر کدام روی فیلم بازگوکننده حرفهای بسیاری است. به یاد دارم در سی امین جشنواره فیلم فجر که جزو هیأت داوران آن دوره و دوره قبل بودم، ناصر چشم آذر موفق به دریافت دیپلم افتخار بهترین موسیقی متن شد، فیلمی با عنوان «گشت ارشاد» به کارگردانی سعید سهیلی.
سؤالی که شاید پرسش علاقهمندان به موسیقی، بخصوص موسیقی پاپ باشد این است که چرا آهنگسازی چون ناصر چشم آذر جانشینی ندارد! درواقع بهتر است این گونه مطرح کنم هنرمندانی چون ناصر چشم آذر، بابک بیات، مجید انتظامی و...که هر یک آهنگسازانی بنام بوده و جایگاه خاص در موسیقی دارند چرا در زمینه آهنگسازی، نسل یا شاگردانی بعد از خود تربیت نکردند تا نقطه ضعفی که در موسیقی ما است و اغلب آن را ایراد بر آهنگساز میدانند به نقطه قوت تبدیل شود؟
دراین سالها بخصوص در این یک دهه اخیر در کنار مراکز آموزشی چون هنرستانها و دانشگاهها، تعداد بسیاری آموزشگاه موسیقی راهاندازی شد که تقریباً در هر یک از آنها مبحث آهنگسازی تدریس میشود. البته آهنگسازی قاعده خاصی دارد و براساس چارچوبی که برای آن تعریف شده باید آموزش داده شود، درواقع بهتر است بگویم به نوعی علم موسیقی است و این علم را کسانی که نسبت به آن دانش و آگاهی دارند آموزش میدهند مانند نوشتن الفبای موسیقی؛ اما پیمودن این مسیر علمی تنها با شناخت و آگاهی میسر نمیشود بلکه به ذوق و قریحه آهنگساز هم بستگی دارد و این ذوق و شناخت است که میتواند او را درانتخاب تمی که برگزیده است هدایت کند وهمانطور که گفته شد این ذوق برخاسته از درون یک آهنگساز است که هر یک به شکلی خاص و متفاوت درک و دریافت میکنند. همه ما میتوانیم علم آهنگسازی را بیاموزیم اما این علم با شخصیت درون ما پرداخته میشود؛ محیطی که در آنجا به دنیا آمدهایم و رشد کردهایم و زندگی بعد از آن، همه و همه در پرورش این علم همراه با ذوق و سلیقه آهنگساز مؤثر است و آن زمان موسیقی خلق میشود که در بین مردم جایگاهی برای خود باز کرده است. مطمئناً ناصر چشم آذر هم زندگیاش فراز و نشیبهای بسیاری داشته و در خانوادهای مرفه رشد و زندگی نکرده است یا بابک بیات یا دیگر هنرمندانی که سختیهای بسیاری در زندگی خود تجربه کردهاند و این سختیها باعث شده هر کدام جایگاه خود را در اجتماع پیدا کنند. خود من نیز ازهمین مردم بودم و دوران کودکیام در رفاه نبود. آن زمان پدرم در آلمان زندگی میکرد و بعد از آنکه به ایران بازگشت من در هنرستان موسیقی تحصیل میکردم و تا زندگی ما شکل بگیرد و این سختیها بگذرد سالیان بسیاری گذشت. اما شرایط امروز هنرمندان این گونه نیست و تقریباً بسیاری از آنها درآمد نسبتاً خوبی دارند، اما آن زمان پول زیادی در دست و بال مردم و هنرمند نبود و زندگیها بسیار مشکل میگذشت و سخت بزرگ شدیم حتی کسانی که در خارج از ایران زندگی میکردند در رفاه کامل نبودند و درآمدی نداشتند به این علت که مجبور بودند برای خوانندههای ایرانی ساکن در خارج کار تولید کنند که به ندرت بود و حتی کنسرتهای موسیقی هم کم تعداد برگزار میشد و زمانی که ناصر چشم آذربه ایران آمد تا مدتها بیکار بود و شغلی نداشت یا بعد از انقلاب بابک بیات هم مدتها بیکار بود، چرا که موسیقی درآن دوران شرایط متفاوتی داشت و درواقع به نوعی در بلاتکلیفی به سر میبرد و مشخص نبود چه نوع موسیقی باید ارائه شود و تولید چه موسیقی ممنوع است. آن دوران تولیدات موسیقی بسیار کم بود و اغلب کنسرتها متوقف شده بود و اکثر خوانندهها از ایران رفته بودند. البته فعالیت من موسیقی کلاسیک بود و برای خوانندهها کار تولید نمیکردم و نوازنده ارکستر بودم و کار من به نوعی موسیقی نبود که مخالفتی با آن باشد، این درحالی است که اوایل انقلاب به موسیقی پاپ حساسیت بسیاری بود و تقریباً ممنوع شد، امروز را نگاه نکنید که موسیقی پاپ ما از لس آنجلسیها هم پیشی گرفته است. آن دوران به علت نگاهی که بر موسیقی وارد بود و ممنوعیتها ، بیشتر آهنگسازان بیکار بودند و زندگی سختی را میگذراندند. البته هنرمندانی امثال ناصر چشم آذرها از همان ابتدای کار تا زمانی که در عرصه هنر فعالیت داشتند نگاهشان به موسیقی پاپ متفاوت بود و کارهایی ارائه کردند که هر کدام در تاریخ موسیقی به ثبت رسیده است.
اگر بخواهید ناصر چشمآذر را تعریف کنید چه میگویید؟
صحبت از ناصر چشم آذر بسیار است، او در کنار کارهای ارزشمند هنری خود، هنرمندی دوست داشتنی و با معرفت بود و در سالهایی که در کنار یکدیگر بودیم اگر کاری از دستش بر میآمد دریغ نمیکرد و مطمئناً با خلوص نیت انجام میداد. ناصر چشم آذر هیچ گاه فراموش نمیشود و نام و یادش همواره جاودان بوده و هست.
خبرنگار
ناصر چشمآذر اگر در قید حیات بود دهم دی 70 ساله میشد. این آهنگسازمتولد 1329 و زاده اردبیل بود. او موسیقی را نزد پدرش اسماعیل چشمآذر آموخت و آکاردئون را در کودکی انتخاب کرد. نوشتن از ناصر چشمآذر مانند موسیقیهایش سراسر عشق، شور و زندگی است. چشمآذر موسیقیدان، آهنگساز و تنظیمکننده موسیقی ایرانی است و اگرچه او هم مانند دیگر هنرمندان موسیقی در خانوادهای اهل هنر متولد شد اما نگاهش به دنیای موسیقی متفاوت بود. بیشک «باران عشق» را که همگان شنیدهاید یکی از آثار مهم اوست. او در کارنامه خود آثار متعددی دارد و برای فیلمهای بسیاری موسیقی ساخته است. آهنگساز فیلمهای «هامون»، «خواهران غریب»، «اگه میتونی بگیر»، «آتشبس»، «اجارهنشینها»، «دیگه چه خبر»، «گشت ارشاد» ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ براثر سکته قلبی درگذشت. مجید انتظامی موسیقیدان و آهنگساز نامآشنای موسیقی ایران و رفیق گرمابه و گلستان ناصر چشمآذر به بیان خاطراتی از دوران دوستی با او پرداخته است که در ادامه می خوانید.
آشنایی شما با زنده یاد ناصرچشم آذر به چه زمان و موقعیتی برمیگردد؟
از سالها قبل و شاید پیش ازانقلاب با موسیقی ناصر چشم آذر آشنایی داشتم، البته اغلب آهنگسازان با سبک کاری یکدیگر آشنا و آگاه هستند، اما بهطورکلی باید بگویم تا قبل از بازگشت آقای چشم آذر از امریکا به ایران، دیدار و ارتباط دوستی نزدیکتری بین ما نبود، تا اوایل دهه 60، که به یک میهمانی دعوت شدم و آقای داریوش مهرجویی هم درآن جمع حضور داشتند، صحبت کاری بین ما بهوجود آمد و از من خواستند آهنگسازی معرفی کنم که به موسیقی الکترونیک آشنایی داشته باشد و نظر مساعد من ناصر چشم آذر بود چرا که درجریان موسیقیهایش بودم و میدانستم در کنار ساخت ملودیهای بسیار خوب و تنظیمهای بسیار زیبا، از پیشگامان موسیقی الکترونیک در ایران است، بنابراین ازهمان شب این موضوع را دنبال کردم و پیگیر آن بودم آیا چشم آذر به ایران بازگشته است یا خیر! و سرانجام شماره تلفن او را یافتم و باقی کار را به دست آقای مهرجویی سپردم، اگر اشتباه نکنم آقای مهرجویی مشغول ساخت فیلم «اجاره نشینها» بود و تصمیم داشت موسیقی تازهای با فیلم خود ارائه کند. ناگفته نماند آن زمان در ایران کمتر آهنگسازی به موسیقی الکترونیک آشنا بود و کسی دراین زمینه فعالیت نمیکرد، به همین دلیل کارگردانان هم شناخت کمتری از این موسیقی و آهنگسازان آن داشتند. از این صحبتها که بگذریم، آن روز و آن تماس و دیدار سرآغازی شد برای دوستی و آشنایی بیشتر من و ناصر و از آن تاریخ به بعد ارتباط بسیار نزدیکی بین ما بهوجود آمد تا آنجا که هرگاه دلتنگ میشد با من تماس میگرفت و روی آهنگهای من شعر میگذاشت و از پشت خط تلفن برایم ساز مینواخت و میخواند و این ارتباط و دلبستگی آنقدر گسترش پیدا کرده بود که دیدارهایمان ساعتها به طول میانجامید.
آیا سابقه همکاری هم داشته اید؟
بله. همانطور که پیشتراشاره کردم ازسال ها قبل با کارهای یکدیگر آشنایی داشتیم، البته فعالیت من در موسیقی کلاسیک بود و ناصر اغلب به موسیقیهای پاپ میپرداخت اما بهطورکلی در چندین اثر با من همکاری داشته و پیانو، آکاردئون و سینتی سایزر نواخته است که از جمله آنها میتوانم به موسیقی فیلم «ترن» اشاره کنم. آن دوران دستگاه موسیقی الکترونیک در ایران وجود نداشت و تنها ناصرچشم آذر این دستگاه را خریداری کرده بود و کارکردن با آن را میدانست و سیستم خود را به استودیو آورد و بخشهای اصلی موسیقی «ترن» را دراستودیو اجرا و ضبط کردیم. ناگفته نماند برای ضبط موسیقی این فیلم، دیگر دوستان آهنگساز چون آقای علیقلی هم بودند اما بواسطه دوستی که با ناصر داشتم از او خواهش کردم موسیقی «ترن» را برعهده بگیرد. البته با ناصر در دیگر موسیقی فیلمهایم همچون «بایسیکل ران»، «عروس افغان» و مجموعه تلویزیونی «محاکمه» نیز همکاری داشتهایم و نوازنده ساز آکاردئون بود.
همانطور که اشاره کردید تمرکز بیشتر آقای چشم آذر بر ساخت موسیقی پاپ بود و کارهای شاخص و درخشانی در این زمینه تولید کردند. آیا ایشان به سایر فرم های موسیقی توجهی نداشتند؟
ناصر تنها درزمینه موسیقی پاپ فعالیت نمیکرد بلکه به سبب دانش و آگاهی خوبی که ازموسیقی داشت، دردیگر فرمهای موسیقی هم آثاری ساخته بود که هر یک اثری مانا و درخشان در کارنامه هنری این هنرمند است. بهطورکلی باید بگویم ناصر چشم آذرهنرمندی بزرگ و ارزشمند بوده و هست و درکنار این سیرت زیبا، به رفاقت و دوستیها نیز متعهد و وفادار بود و با آنکه مشغله کاری هر دوی ما مانع از آن بود تا دیداری صورت بگیرد اما همیشه در تماس تلفنی بودیم و جویای احوال یکدیگر. ناصر چشم آذر هم به لحاظ رفتاری و هم درزمینه کار انسان خاصی بود و نگاه والایی داشت و جای تأسف است باید بگویم هرهنرمند بزرگی که از بین ما میرود دیگرجانشینی نخواهد داشت و بیشک سالها باید بگذرد تا شاید آهنگسازی چون ناصر چشم آذرمتولد شود.
طی این سالها درموسیقی مردمی آهنگسازان بسیاری ظهور کردند اما همه این نام ها ماندگار نشد، از نگاه شما به عنوان یک آهنگساز برجسته با سالها تجربه دراین زمینه، رمز موفقیت یا جاودانگی بزرگانی همچون واروژان، بابک بیات یا ناصرچشم آذر چیست؟
تمامی این جاودانگیها از یک عشق برخاسته است؛ عشقی که دریک کلام خلاصه نمیشود، بلکه عاشق را پاک و آراسته هدایت میکند. به باورمن هر فردی که عاشق کارخود باشد بیشک حاصل آن اثری است که از دل برخاسته و بر دل هم مینشیند. به موهای سرخود نگاه کنید، آرام آرام درحال رنگ باختن است و رو به سفیدی میرود اما این سفیدی مو تنها پیام دوران پیری و کهنسالی نیست بلکه نشان از تلاشها و تجربههایی است که ازگذشته برجای مانده است و این عشق هم جزئی از همان تلاشهای گذشته است که امروز گرد آن روی موهایمان افکنده شده است. نکته دیگردر باب ماندگاری یک اثر هنری، نگاه هنرمند به اجتماع خود است و این مهمترین رکن خلق یک اثر هنری است. هنرمند باید جامعه خود را بشناسد تا به سبب آن آگاهی و شناخت، بتواند نگاه مردم را مجذوب آثار خود کند. یک هنرمند باید بداند جامعه او چه چیزی را دوست دارد و درآن مسیرحرکت و اثری خلق کند که مقبول نگاه مردم باشد و آنگاه است که بردل مینشیند و طبیعتاً نمره قبولی را دریافت خواهد کرد. آهنگسازانی که نام آنها برده شد، بابک بیات، واروژان و ناصرچشم آذرهنرمندانی مردمی بودند و در بطن جامعه خود زندگی میکردند. آنها درد مردم را حس کرده بودند و بخوبی آن را میشناختند؛ با خوشحالی مردم خرسند بودند و میخندیدند و با غمها و مشکلات آنها همدردی میکردند و این نگاه و درک و دریافت در آثارشان قابل لمس بود و بیشک رمز ماندگاری و بر دل نشستن این آثار جز این نبوده و نیست و بازهم تأکید میکنم اگر هر هنرمندی اجتماع خود رانشناسد، اثری که تولید میکند راه خود را در جامعه پیدا نخواهد کرد و افرادی در تولید کارهای هنری موفق هستند که با زبان هنر بتوانند بازگو کننده حرف جامعه خود باشند. اما متأسفانه نگاه امروز هنرمند به هنر تغییر کرده و در مسیر دیگری هدایت میشود و نگاه مادی را دنبال میکند و بیشک یکی از دلایل مهم عدم ماندگاری آثار موسیقی همین مباحث مادی بوده که برهنر سایه افکنده است.دراین سالهای اخیرهرگاه از یک کارهنری صحبتی مطرح میشود، ابتدا مبلغ و مسائل مادی به میان کشیده میشود و بعد از آن به تولید محتوا میاندیشند، اما آن زمان این گونه نبود و مادیات افسار هنر را به دست نگرفته بود و همه کارها با یک عشق و علاقه پاک تولید میشد.بهعنوان مثال اوایل انقلاب هنرمندان با همین مردم زندگی میکردند و درکنار آنها بودند و چون شرایط را بخوبی درک کرده بودند و میدانستند در این اوضاع و احوال مطرح کردن مسائل مالی سخت و دشوار است برای قرارداد تولید یک اثر هنری چانه پول را نمیزدند و دلی کار میکردند اما به مرور زندگیها سختتر و سختترشد و بهطور یقین وقتی برای پول کار میکنیم تمام تلاشمان این است هر چه سریعتر آن کار به پایان برسد تا قرارداد بعدی بسته شود و طبیعتاً این سره دوزیها و تأمل و تفکر اندک، مانع از آن تلاش و تفکری میشود که در تولید یک محصول باید صرف شود. ناگفته نماند دربین نسل جوان موسیقی، هستند کسانی که خیلی خوب کار میکنند و موفق هستند.
بخش دیگر فعالیت آقای چشم آذر ساخت موسیقی فیلم است که در این زمینه هم کارنامه درخشانی از خود بر جای گذاشته است. ارزیابی شما در این باره چیست؟ آیا آن حس زیبا و قابل درک و ارتباطی که ازموسیقیهای او دریافت میشود در ساخت موسیقی فیلم او هم قابل بیان است؟
متأسفانه ازهمه موسیقی فیلمهای ناصر چشم آذر شناختی ندارم و در بین آثاری که ساخته «هامون» و «اجاره نشینها» را که هر دو به کارگردانی آقای مهرجویی بوده است دیدهام، موسیقیهایی که بسیار شاخص و درخشان بوده و برای من جذابیت خاصی داشت بخصوص «هامون» که برگرفته از تمهای موسیقی باخ بود. از نگاه من قطعاً تمامی کارهای ناصر چشم آذر از یک اندیشه و تفکر درست برخاسته که هر کدام روی فیلم بازگوکننده حرفهای بسیاری است. به یاد دارم در سی امین جشنواره فیلم فجر که جزو هیأت داوران آن دوره و دوره قبل بودم، ناصر چشم آذر موفق به دریافت دیپلم افتخار بهترین موسیقی متن شد، فیلمی با عنوان «گشت ارشاد» به کارگردانی سعید سهیلی.
سؤالی که شاید پرسش علاقهمندان به موسیقی، بخصوص موسیقی پاپ باشد این است که چرا آهنگسازی چون ناصر چشم آذر جانشینی ندارد! درواقع بهتر است این گونه مطرح کنم هنرمندانی چون ناصر چشم آذر، بابک بیات، مجید انتظامی و...که هر یک آهنگسازانی بنام بوده و جایگاه خاص در موسیقی دارند چرا در زمینه آهنگسازی، نسل یا شاگردانی بعد از خود تربیت نکردند تا نقطه ضعفی که در موسیقی ما است و اغلب آن را ایراد بر آهنگساز میدانند به نقطه قوت تبدیل شود؟
دراین سالها بخصوص در این یک دهه اخیر در کنار مراکز آموزشی چون هنرستانها و دانشگاهها، تعداد بسیاری آموزشگاه موسیقی راهاندازی شد که تقریباً در هر یک از آنها مبحث آهنگسازی تدریس میشود. البته آهنگسازی قاعده خاصی دارد و براساس چارچوبی که برای آن تعریف شده باید آموزش داده شود، درواقع بهتر است بگویم به نوعی علم موسیقی است و این علم را کسانی که نسبت به آن دانش و آگاهی دارند آموزش میدهند مانند نوشتن الفبای موسیقی؛ اما پیمودن این مسیر علمی تنها با شناخت و آگاهی میسر نمیشود بلکه به ذوق و قریحه آهنگساز هم بستگی دارد و این ذوق و شناخت است که میتواند او را درانتخاب تمی که برگزیده است هدایت کند وهمانطور که گفته شد این ذوق برخاسته از درون یک آهنگساز است که هر یک به شکلی خاص و متفاوت درک و دریافت میکنند. همه ما میتوانیم علم آهنگسازی را بیاموزیم اما این علم با شخصیت درون ما پرداخته میشود؛ محیطی که در آنجا به دنیا آمدهایم و رشد کردهایم و زندگی بعد از آن، همه و همه در پرورش این علم همراه با ذوق و سلیقه آهنگساز مؤثر است و آن زمان موسیقی خلق میشود که در بین مردم جایگاهی برای خود باز کرده است. مطمئناً ناصر چشم آذر هم زندگیاش فراز و نشیبهای بسیاری داشته و در خانوادهای مرفه رشد و زندگی نکرده است یا بابک بیات یا دیگر هنرمندانی که سختیهای بسیاری در زندگی خود تجربه کردهاند و این سختیها باعث شده هر کدام جایگاه خود را در اجتماع پیدا کنند. خود من نیز ازهمین مردم بودم و دوران کودکیام در رفاه نبود. آن زمان پدرم در آلمان زندگی میکرد و بعد از آنکه به ایران بازگشت من در هنرستان موسیقی تحصیل میکردم و تا زندگی ما شکل بگیرد و این سختیها بگذرد سالیان بسیاری گذشت. اما شرایط امروز هنرمندان این گونه نیست و تقریباً بسیاری از آنها درآمد نسبتاً خوبی دارند، اما آن زمان پول زیادی در دست و بال مردم و هنرمند نبود و زندگیها بسیار مشکل میگذشت و سخت بزرگ شدیم حتی کسانی که در خارج از ایران زندگی میکردند در رفاه کامل نبودند و درآمدی نداشتند به این علت که مجبور بودند برای خوانندههای ایرانی ساکن در خارج کار تولید کنند که به ندرت بود و حتی کنسرتهای موسیقی هم کم تعداد برگزار میشد و زمانی که ناصر چشم آذربه ایران آمد تا مدتها بیکار بود و شغلی نداشت یا بعد از انقلاب بابک بیات هم مدتها بیکار بود، چرا که موسیقی درآن دوران شرایط متفاوتی داشت و درواقع به نوعی در بلاتکلیفی به سر میبرد و مشخص نبود چه نوع موسیقی باید ارائه شود و تولید چه موسیقی ممنوع است. آن دوران تولیدات موسیقی بسیار کم بود و اغلب کنسرتها متوقف شده بود و اکثر خوانندهها از ایران رفته بودند. البته فعالیت من موسیقی کلاسیک بود و برای خوانندهها کار تولید نمیکردم و نوازنده ارکستر بودم و کار من به نوعی موسیقی نبود که مخالفتی با آن باشد، این درحالی است که اوایل انقلاب به موسیقی پاپ حساسیت بسیاری بود و تقریباً ممنوع شد، امروز را نگاه نکنید که موسیقی پاپ ما از لس آنجلسیها هم پیشی گرفته است. آن دوران به علت نگاهی که بر موسیقی وارد بود و ممنوعیتها ، بیشتر آهنگسازان بیکار بودند و زندگی سختی را میگذراندند. البته هنرمندانی امثال ناصر چشم آذرها از همان ابتدای کار تا زمانی که در عرصه هنر فعالیت داشتند نگاهشان به موسیقی پاپ متفاوت بود و کارهایی ارائه کردند که هر کدام در تاریخ موسیقی به ثبت رسیده است.
اگر بخواهید ناصر چشمآذر را تعریف کنید چه میگویید؟
صحبت از ناصر چشم آذر بسیار است، او در کنار کارهای ارزشمند هنری خود، هنرمندی دوست داشتنی و با معرفت بود و در سالهایی که در کنار یکدیگر بودیم اگر کاری از دستش بر میآمد دریغ نمیکرد و مطمئناً با خلوص نیت انجام میداد. ناصر چشم آذر هیچ گاه فراموش نمیشود و نام و یادش همواره جاودان بوده و هست.
منابع عراقی: ایران گازرسانی به عراق را از سر میگیرد
صادرات انرژی در ازای فاینانس کالاهای اساسی و واکسن کرونا
عطیه لباف
خبرنگار
منابع عراقی میگویند؛ صادرات گاز ایران به عراق که در روزهای اخیر به حداقل رسیده بود، از روز چهارشنبه مجدداً افزایش یافته و این اتفاق در نتیجه مذاکرات رضا اردکانیان، وزیر نیرو با مقامات عراقی و دریافت بخشی از مطالبات برقی و گازی رقم خورده است.
اردکانیان روز سهشنبه در رأس هیأتی به عراق سفر کرده بود و پس از بازگشت از این سفر به بیان دستاوردهای مثبت و موفقیتآمیز رایزنی با مقامات عالی عراق پرداخت و اعلام کرد که «توافقهای مکتوبی در خصوص مطالبات صادرات برق و گاز صورت گرفت. ما بخشی از مطالباتمان، یعنی چیزی حدود 700 میلیون دلار را دریافت کردیم و مراحل تخصیص اش به حسابها صورت گرفت. توافق دیگر افتتاح حسابهای یورویی برای شرکت ملی گاز ایران و توانیر بود که هم این مبلغ اخیر و هم سایر مبالغ با تبدیل شدن یورو به حسابها واریز میشود و صرف هزینه کرد نیازهای ضروری ما از جمله تأمین دارو و کالاهای ضروری و بازپرداخت بدهیها خواهد شد.»
این هیأت متشکل از وزارتخانههای نیرو، نفت، جهاد کشاورزی، صنعت، معدن و تجارت، وزارت امور خارجه و بانک مرکزی بود و البته موضوع بحث مقامات دو کشور، تنها مربوط به مطالبات گازی و برقی نبود. اگرچه گفته میشود که کاهش صادرات گاز به عراق پس از اخطارهای چند باره قراردادی، در تسریع این مذاکرات نقش داشته است.
وزیر نیرو که رئیس کمیسیون مشترک همکاریهای ایران و عراق نیز هست، میگوید که «هدف اصلی گسترش روابط تجاری بین ایران و عراق بود و گفتوگو با وزرای برق، تجارت، رؤسای کل بانک مرکزی و بانک تجارت عراق و نخستوزیر عراق رقم خورد. چند موضوع حاصل این سفر بود و یکی از آنها احیای اجلاس کمیسیون مشترک همکاریهای ایران و عراق با بخش دولتی و خصوصی بعد از شش سال است که امید است به تسهیل و توسعه روابط منجر شود.»
مطالبات 6 میلیارد دلاری از عراقی ها
منابع خبری عراقی میگویند که ایران طی هفتههای اخیر صادرات گاز به عراق را از 50 میلیون متر مکعب به 5 میلیون متر مکعب کاهش داده بود و قصد داشت که این هفته میزان صادرات را به 3 میلیون متر مکعب کاهش دهد. در این مدت کاهش گازرسانی به عراق، بغداد را در معرض کمبود جدی برق قرار داده بود و شرکت ملی گاز ایران علت این کاهش را مطالبات از عراق عنوان کرده بود که به گفته این شرکت کاهش صادرات گاز به عراق منطبق با مفاد قرارداد و پس از چند دوره تذکر اتفاق افتاده بود.
وزارت برق عراق حدود 6 میلیارد دلار بدهی بابت پرداخت هزینه گاز وارداتی به ایران داشته که حدود 3 میلیارد دلار آن بهدلیل تحریمهای امریکا در یک بانک تجاری عراق مسدود است و همانطور که وزیر نیرو اعلام کرده بخشی از آن دریافت و مابقی نیز صرف تهاتر با کالاهای ضروری خواهد شد. توافقهایی نیز برای برداشت از منابع مالی ایران در عراق با مقامات این کشور به منظور پرداخت هزینه خرید واکسن کرونا از اروپا از محل منابع مالی موجود ایران در عراق صورت گرفته است. هفته گذشته رویترز اعلام کرده بود مقامات امریکایی با انتقال ۲۴۴ میلیون دلار برای خرید واکسن ویروس کرونا از ساز و کار کواکس سازمان جهانی بهداشت، موافقت کردهاند.
طرف عراقی بیش از 1 میلیارد دلار بدهی برای «جرایم قراردادی» بر اساس توافقنامه بین دو طرف دارد که در این سفر پرداخت این مطالبات نیز برای مدت دو سال از ماه ژوئن تمدید شد. البته مسأله مسدود شدن پول ایران در مقاصد صادراتی تنها مربوط به عراق نمیشود و تحریمهای ایالات متحده و مشکلات FATF مانع دسترسی ایران به داراییهای خود در چندین کشور از جمله عراق شده که تسویه بدهی برای این کشورها هم دشوار است. هرچند که کاهش قیمت نفت در سال 2020 و کمبود منابع مالی عراق برای تأمین هزینهها نیز در این مسأله تأثیر داشته است.
عراق امیدوار است که بتواند بدهی خود را با کالا و از روش تهاتر پرداخت کند. حتی گفته میشود که عراق در ۲۱ دسامبر اعلام کرده که آماده است ۷۰۰ هزار تن جو با قیمت ۱۲۵ دلار در هر تن بهعنوان پرداخت بخشی از بدهی دولت عراق به ایران صادر کند. در این رابطه یک مقام وزارت بازرگانی عراق نیز روز سهشنبه اعلام کرد صادرات جو به ایران علاوه بر کالاهای دیگر، برای بازپرداخت بخشی از بدهی گازی انجام میگیرد.
برش
عراق شریک استراتژیک ایران است
دولت ترامپ – چهل و پنجمین رئیس جمهوری امریکا- در 4 سال اخیر مدام به عراق و بسیاری از کشورهای دیگر که با ایران مراودات اقتصادی داشتند، فشار میآورد که روابطشان را با ایران محدود کنند و اکنون در حال حداکثر کردن این فشارهاست. برای مثال واشنگتن پیش از این، برای خرید گاز ایران معافیت از تحریم بمدت 90 یا 120 روزه به عراق میداد، اما در نوامبر امسال مهلت را به 45 روز کاهش داد که این مسأله وضعیت را پیچیدهتر میکند. با این حال ایران و عراق هر دو به اتمام این دوره با عبور از فرصت دولت ترامپ و آمدن «جو بایدن» بهعنوان رئیس جمهوری جدید ایالت متحده امیدوارند و هر دو کشور بهدنبال حفظ و حتی گسترش روابط در تمام بخشها بویژه اقتصاد هستند.
در این باره یحیی آل اسحاق؛ رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و عراق در گفتوگو با «ایران» بیان میکند: «روابط اقتصادی ایران و عراق از نوع روابط کوتاه مدت و جریانات زودگذر نیست. شاید در این مسیر فراز و فرودهایی رخ دهد اما نمیتواند تأثیر ماندگاری داشته باشد. استراتژی بلند مدت ایران و عراق گسترش روابط دو جانبه است و علی رغم همه مشکلات در این زمینه، اصل خط محفوظ خواهد ماند.»
آل اسحاق میگوید که روابط ایران و عراق در همه حوزهها از سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و بویژه اقتصادی در حال تعمیق است و روابط ایران و عراق را حتی جنگ 8 ساله هم نتوانست بهم بزند و امریکا نیز نمیتواند این اقدام را انجام دهد و فقط در حال اجرای یک جنگ روانی است. این فعال بخش خصوصی جزئیات اعلام شده از جریان سفر روز سهشنبه وزیر نیرو به عراق را لایه اول مذاکرات میداند و معتقد است که روابط غیر اقتصادی نیز میان دو کشور جریان دارد و بحث همکاریهای ایران و عراق مربوط به دیروز و امروز نیست. لذا خط اصلی همیشه حفظ خواهد شد.
بهترین فیلمهای سال 2020 به روایت نشریه ورایتی
فیلمهای پیروز میدان جنگ ویدیوی خانگی
سیدحسام فروزان
مترجم
حتی خوشفکرترین فیلمنامهنویسان هم نمیتوانستند تصور کنند سال 2020 چنین بر سینما بگذرد و حتی اگر تصور میکردند، چه کسی باور میکرد؟ بحران در سلامت جهانی، سبک زندگی و روال روزمره کار و تفریح را در سراسر جهان بازتعریف و مردم را خانه نشین کرد. معنی این اتفاق این بود که دیگر خبری از فیلم دیدن نیست (دستکم سینما رفتن دیگر برای خیلی از مردم امکان نداشت) اگرچه بسیاری از ما سینما را به شیوههای تازه تجربه کردیم تا از عصبیتهای دوران خانهنشینی دور شویم.
کمپانیهای بزرگ فیلمسازی با تعویق اکران عمومی برگ برندههایشان به این وضعیت واکنش نشان دادند یا به سمت پلتفرمهای نمایش آنلاین روی آوردند. گزارشها نشان میدهد همچنان احتمال نابودی این صنعت ضعیف است: هالیوود پیش ازاین از جنگهای جهانی و چالش ویدئوی خانگی جان سالم به در برده است. آکادمی اسکار برای مقابله با این چالش جدید، قوانین سهل تری وضع و فصل جوایز را تمدید کرد.
اما سال 2020 چندان هم عاری از شگفتیهای سینمایی نیست. خبر خوب اینکه، در فاصلهای که موج دوم خانهنشینی شروع شده است، فیلمهای معرکه فراوانی هم در دسترس شما قرار گرفته است. هرچقدر این پاندمی استودیوهای فیلمسازی و جشنوارههای سینمایی را فلج کرد، در عوض موقعی اتفاق افتاد که استودیوها صاحب پلتفرمهای پخش آنلاین مانند اچبیاو مکس و دیزنی پلاس شده بودند و همین مسأله به آنها کمک کرد فیلمهایی همچون «زن شگفتانگیز 1984» و «مولان» را مستقیماً به دست تماشاگران برسانند. سینماها دوباره باز خواهند شد. همانقدری که مردم آرزوی بازگشت به «شرایط عادی» را دارند، استودیوهای تازهنفسی مثل نتفلیکس و آمازون هم اعتبار یافتند و به آرزوهای هنری شان رسیدند. غولهای فناوری که با پخش چند تا از قوی ترین فیلمهای سال پیشقدم شدند و تعهدشان را به سینمای ارزشمند نشان دادند. بنابراین خیالتان راحت باشد چرا که خیلی از دستاوردهای سینمایی بینظیر سال حالا آماده نمایش هستند. از میان تمام این آثار، چند فیلم شاخص را انتخاب کردهایم، فارغ از نحوه اکران عمومی آنها و با در نظر گرفتن اینکه صدها فیلم در صف نمایش هستند.
5انتخاب برتر پیتر دیبروگ، منتقد ارشد فیلم برای ورایتی شامل فیلمهای «یک خورشید»، «سن فرانسیس»، «روح»، «خودش»و «آوارگان» است.
خورشید
آنچه اتفاق افتاد به نوعی کنایهای بود به وضعیت سینما در سال 2020 ، چرا که بهترین فیلم سال، برنده شش جایزه اسب طلایی در خود تایوان، باید از طریق نتفلیکس نمایش داده شود؛ همان مجموعه رسانهای که بیش از همه از جای خالی استودیوها در دوران پاندمی منفعت برد. خبر خوب: حضور نتفلیکس به معنی آن است که میلیونها مشترک آن در سراسر جهان این شانس را دارند تجربه تماشای این حماسه رستگاری را تجربه کنند. فیلمی که با صحنهای تکاندهنده شروع میشود (وقتی که دست بریدهشده مردی داخل دیگ آب جوش انداخته میشود)و شگفتیهای فیلم همینطور ادامه مییابد، همچنان که کاراکترهایی را میبینیم که در نگاه اول فکر میکنیم درکشان کردهایم اما کمکم نشان میدهند که چه قابلیتهایی دارند. چونگ مونگ هونگ نویسنده و کارگردان این درام خانوادگی که حال و هوای «پدرخوانده» را دارد، روی رابطه بین پسری گیج و منگ و پدرش تمرکز میکند. شرم و ناامیدی پدر رستگاری پسر را به خطر میاندازد. چشماندازی بدیع و نوآورانه، با اجرایی دقیق و ظریف که سالها در خاطرمان خواهد ماند.
سن فرانسیس
درست پیش از آنکه سینماهای امریکا در ماه مارس بسته شوند، چندین فیلم مستقل و قوی که توسط زنان کارگردانی شده بود به محافل هنری راه پیدا کرده بود - «اولین گاو» و «هرگز بندرت گاهی همیشه» هم جزوشان بود- کارگردان «سن فرانسیس» البته زن نیست، اما کمدی صاف و ساده فیلم ذره ذره بهدست فیلمنامهنویس اش کلی اُسالیوان خلق شده است؛ فیلمنامهنویسی که شخصیتی شبیه فیلم کمدی رمانتیک Trainwerck خلق میکند، زن ۳۴ ساله شکستخوردهای که در تقلاست تا زندگی اش را سروسامانی بدهد. فیلمنامه اُسالیوان سوژههایی که در فیلم استودیویی «هرگز بندرت گاهی...» مطرح شده بود را هم نادیده نمیگیرد: سقط جنین، افسردگی پس از زایمان و دیگر مسائل که مربوط به زنان است. اگر جوایز اسکار دست من بود، جایزه بهترین نقش مکمل را به شارین آلوارز میدادم، به افتخار نقشآفرینی بینظیرش در این نقش خاص.
روح
در نگاه اول، سخت است که «روح» پیکسار را با انیمیشن تأمل برانگیز این استودیو در سال 2015 یعنی «Inside Out» مقایسه نکنیم. هر دو فیلم راهکارهایی تحول آفرین برای فکر کردن به ایدههای بزرگ ارائه میدهند: احساسات در Inside out و شخصیت (یا هدف) در «روح». و هر دو از تراوشات ذهن خلاق پیت داکتر هستند. برای من این آثار مثل معجزهای هستند: درخشان، با استعارههای کارتونی ساده و الهام بخش برای مفاهیم محضی که قرنها دانشمندان و روانشناسان را گرفتار کرده بود.
خودش
درام فیلم روی بدبختی و مواجهه با آن بنا میشود – بن مایههای هر داستان خوبی- اما فیلم در عین حال حرف هایی برای گفتن دارد راجع به شفقتهای انسانی ساده افرادی که مراقب یکدیگر هستند، حتی اگر غریبه باشند. «خودش» فیلمی است مملو از عناصر انسانی: یک درام خانوادگی درخشان که مادری ایرلندی را نشان میدهد که توانایی ترک شوهرش را پیدا میکند. با درک اینکه نظام مردسالاری به جای حفاظت از قربانیان، بیشتر متمایل به حمایت از تجاوزگران است. فیلیدا لوید فیلمی ساخته است که به آثار کن لوچ پهلو میزند. داستان حیرت انگیز اتکای به خود...
آوارگان
اگر «خودش» راجع به ساختن خانهای برای خود بود، «آوارگان» دقیقاً رویکرد مخالف آن را برمی گزیند. فرانسس مک دورماند (غرق شده در نقش و در کنار جمعی از نابازیگران) بیوهای است که تصمیم میگیرد خانهاش را ترک کند و بزند به جاده، در ماشین ون زندگی کند و هرجا توانست کاری دست و پا کند. برای بعضی، ممکن است این نهایت آزادی باشد، اما فیلم راجع به سبک زندگی او رمانتیک بازی در نمیآورد. فیلم کلوئه ژائو فیلمساز چینی مانند فیلمهای آینس واردا همدلی برانگیز است. فیلم با لحنی شاعرانه و جستوجویی در روح و روان شخصیتها میخواهد به این سؤال بپردازد که چرا برخی از افراد از جامعه کناره میگیرند و دل به دریا میزنند.
منبع: ورایتی
https://variety.com/lists/best-movies-2020-streaming/1-a-sun/
چرا هرساله حوادث کوهنوردی تکرار میشود؟
پژواک مرگ در کوهستان
محمد معصومیان
گزارش نویس
آسمان سفید شد و چشمانشان سیاه؛ از کوهنوردانی میگویم که 5 دی ماه در اولین جمعه زمستان 99 در کوههای شمال تهران با یخ و بهمن به روح کوهستان پیوستند. مرگ در کوهستان برفی هر ساله اتفاق میافتد چه در کشورهای دیگر چه در ایران که هر آخر هفته در نبود مکانهای مناسب برای ورزش و لذت بردن از طبیعت جایی بکر برای رها شدن از شر روزمرگی زندگی در شهرها است، اما این ورزش زیبا و خطرناک چرا هر ساله تعدادی از کوهنوردان آماتور و حتی کاربلد را به کام مرگ میکشاند؟
مانند هر ورزش دیگری کوهنوردی هم آسیبها و صدمات خاص خود را دارد اما تفاوت آنجاست که مردم هر آخر هفته دسته جمعی فوتبال بازی نمیکنند یا بهصورت خانوادگی مشغول بازی والیبال نمیشوند و اگر هم بخواهند چنین کاری بکنند فضایی برای آن نمییابند. در تهرانی که فاصله مرکز شهر تا کوهستان کمتر از نیم ساعت است شاید انتخاب اول هوای خوش کوهستان باشد و قدم زدن بین برفها که هر کسی را سر ذوق و هیجان میآورد. در این بین بعضی آنچنان شیفته هوا و فضای بکر کوهستان میشوند که روزها را به عشق آخر هفته میگذرانند تا راهی دیدار ابرها و سنگها میشوند. خاطرم هست یکی از دوستانم وقتی هشدار آب و هوای ناپایدار کوهستان را میشنید دچار ناراحتی شدیدی میشد؛ انگار کل هفته را بیدلیل سپری کرده است.
مهرداد شهلایی یکی از آن عاشقان کوهستان است. او از سال 79 فعالیت جدی کوهنوردی را آغاز کرده و معتقد است اصطلاح «کوهنورد حرفهای» درست نیست چون در ایران کسی شاغل در رشته کوهنوردی نیست. او که از سال 71 مبتلا به بیماریام اس است دو سال پیش موفق به فتح قله اورست شده است: «من معتقدم صعود هیچ قلهای را به هیچ کس بدهکار نیستم و هیچ الزامی به صعود من نیست و اینکه من از هر کجای راه برگردم باعث سرافکندگیام نیست.
به نظر من این نکته که کوهنورد بتواند با خودش کنار بیاید که نباید روزهایی به کوه برود بسیار مهم است. این موضوع حتی در حادثه اخیر هم درستی خود را نشان داد.»
او که با چند نفر از کسانی که در آن روز پر التهاب در کوهستان بودهاند صحبت کرده است، میگوید: «تمام کسانی که در منطقه بودند از تغییر ناگهانی آب و هوا غافلگیر شدند. همه کسانی که من با آنها صحبت کردم گفتند حتی فرصت نکردند تجهیزات خود را از کوله پشتی در بیاورند.» شهلایی یکی از ایرادات را در سیستم هواشناسی میداند که اطلاعات مستقلی از آب و هوای کوهستان به علاقه مندان ارائه نمیدهد: «ما در ایران منبع اطلاعات هواشناسی کوهستان نداریم. سازمان هواشناسی ما مرجع اطلاعرسانی آب و هوای کوهستان نیست و اگر سایتی فارسی باشد که در این زمینه کار کند از لینک سایتهای خارجی استفاده میکند. این معضل باعث شده آن سایت یک اطلاعات کلی در مورد منطقه به ما بدهد و نتواند درست اطلاعرسانی کند. در این حادثه متأسفانه پیشبینی شدت باد نشده بود و این باعث غافلگیری کوهنوردان شد.»
شهلایی یکی از آسیبهای کوهنوردی آماتور را فضای مجازی میداند که در آن افرادی با گذاشتن عکس از یک صعود خطرناک در طوفان از خودشان تصویری قهرمانانه ارائه میدهند و با این کار باعث برداشت غلط از کوهنوردی میشوند: «فردی که در طوفان آسیب دیده عکسی در شبکههای اجتماعی میگذارد و مردم فکر میکنند او ابرقهرمان است درحالی که این کار غلط است، اما عامه مردم توجه نمی کنند. من یک صفحه مجازی با 40 هزار نفر دنبال کننده را دیدم که نحوه چینش کوله را اشتباه گذاشته بود اما مردم متوجه نمیشوند. فضای مجازی به رغم مفید بودن ، اطلاعات غلط بسیاری دارد که میتواند خطرناک و حتی به قیمت جان مردم تمام شود.»
شهلایی با اشاره به اینکه هر آخر هفته هزاران نفر راهی کوههای شمال تهران میشوند از نبود فضای کافی ورزش سالم و طبیعی در تهران میگوید که باعث گسیل شدن تعداد زیادی از افراد آموزش ندیده به کوهستان میشود که در زمستان خطرناکترین جو را تجربه میکنند: «متأسفانه به تعداد انگشتان یک دست میتوانید از مکانهایی نام ببرید که مردم بتوانند براحتی در آن ورزش کنند. این یک معضل است که همه به طرف کوهستان رهسپار میشوند.»
مروت وطن خواه رئیس باشگاه کوهنوردی آذرخش دلیجان 28 سال است کوهنوردی میکند. او کارشناس رادیولوژی است و از 13 مدرک [دوره تخصصی] مربیگری کوهنوردی 9 دوره را سپری کرده اما به قول خودش برای او کوهنوردی شغل نیست و بیشتر ورزشی مفرح در کنار زندگی است. وطن خواه از تجربه خود در بازگشایی باشگاه کوهنوردی میگوید که با شکست مواجه شد: «فدراسیون کوهنوردی به صراحت گفته است که همه گروههای کوهنوردی غیرقانونی است و باید باشگاهها این کار را انجام بدهند. ما هم در شهرستان با همه سختیها باشگاه کوهنوردی تأسیس کردیم اما هیچ استقبالی از آن نشد، مردم دوست ندارند برای آموزش هزینه کنند و با رعایت ضوابط به کوهستان بروند و این هزینه نکردن باعث شده ما هزینههای جانی و صدمات در کوهستان را شاهد باشیم.» او دردناکترین قسمت حوادث جانی و صدمات در کوهستان را تکرار هر ساله آن میداند: «این اتفاق غیر طبیعی نیست و همه جا اتفاق میافتد اما متأسفانه در کشور ما بیشتر اتفاق میافتد.»
او به مرگ چند هفته پیش جوانی اصفهانی اطراف قله دماوند اشاره میکند و مانند شهلایی معتقد است شبکههای اجتماعی باعث اعتماد به نفس کاذب در جوانان شده است: «متأسفانه بسیاری از علاقه مندان فکر میکنند کوهنوردی این شکلی است که هفتهای یکبار به کوهستان بروند در حالی که این یک ورزش است که باید در طول هفته هم برای بالا بردن استقامت و آمادگی بدنی تلاش کرد. متأسفانه الان بسیاری از جوانان به جای اینکه از قلههای کم ارتفاع شروع کنند از دماوند شروع میکنند بعد قلههای کوچکتر را میزنند.»
البرز مولانا مربی کوهنوردی و نجات در کوهستان از هشدارهایی میگوید که روز حادثه به همه گروهها داده شد و حتی بعضی برنامه از پیش تعیین شده را کنسل کردند: «اما سایتهای هواشناسی در رابطه با سرعت باد اشتباهاتی داشتند، سرعت باد را 20 کیلومتر برآورد کردند در حالی که سرعت در روز حادثه بیش از 70 کیلومتر بوده است.» او دلیل عمده این گونه اتفاقات را نبود آموزش میداند و میگوید: «ما دورههای بهمن شناسی داریم که در آن شیب، حجم برف، نوع برف اختلاف دما را آموزش میدهند و من بعید میدانم در این گروهها کسی بوده که این دورهها را گذرانده باشد. چون با توجه به ویدئوهایی که دیده شده کوهنوردان شیب کوه را بریده بودند و این جایی است که با توجه به تازگی برف در منطقه، امکان ریزش بهمن را داشته است.»
او یکی دیگر از دلایل این اتفاقات در کوهستان را «هیپوترمی» یا همان یخ زدگی اندامها و از دست رفتن دمای مرکزی بدن میداند که در بعضی از کوهنوردان به قطع عضو و مرگ هم میانجامد: «مه ابر سرد هم از دیگر دلایل از دست رفتن انرژی و زمینگیر شدن کوهنوردان است. این مه برفی چسبناک با چسبیدن به مژه، ریش و مو باعث بسته شدن چشم میشود و کوهنورد نمیتواند راه را پیدا کند.» مولانا هم یکی از دلایل این اتفاقات را اعتماد به نفس کاذب رهسپاران کوهستان میداند. افرادی که با رفتن به چند گلگشت در دامنه کوهستان و اشتیاق طبیعی انسان به طبیعت بدون تجهیزات کافی و آموزش مناسب، دل به قلهها میزنند.
در پایان، این سؤال در ذهنم میماند که با توجه به غیرقانونی بودن یک سری گروههای کوهنوردی چطور هنوز این گروهها با کمترین مسئولیت افراد را به کوهستان میبرند؟ شهلایی پاسخ میدهد: «چون هیچ اجباری نیست که افراد باید از طریق باشگاه حرفهای به کوهستان بروند و طبعاً افراد ترجیح میدهند بدون هزینه و با توجه به تجربیات این کار را بکنند.»
سازهای برای احیای نگین ایران
رضا اردکانیان
وزیر نیرو
هفته ســـیوچـــهارم پویــش هر هفتـــه_الـف_ب_ایـــــــران با افتتاح طرحهایی در استانهای آذربایجان غربـــی، اصـفهـــــان، مازندران و اردبیل در روز پنـــجشــــــنبه یازدهم دیماه با آغاز بهرهبرداری از طرحهایی در هر دو حوزه آب و برق دنبال خواهد شد. سد کانیسیب و شبکه اصلی آبیاری و زهکشی کرمآباد با وسعت 8400 هکتار، مهمترین طرحهای این هفته است. تلاش برای احیای دریاچه ارومیه از مهمترین اقدامات محیطزیستی دولت تدبیر و امید بوده و طرح انتقال از سد کانیسیب به دریاچه نیز از جمله مهمترین اقدامات سازهای وزارت نیرو در این زمینه بوده است. سد کانیسیب با حجم مخزن 220 میلیون مترمکعب و طرح انتقال آب از سد کانیسیب به دریاچه ارومیه، در محدوده جنوب استان آذربایجان غربی و در شهرستانهای پیرانشهر و نقده، برای مهار و تنظیم 713 میلیون مترمکعب و انتقال سالانه 600 میلیون مترمکعب آب به دریاچه ارومیه اجرا شده است.
اقدامات وزات نیرو برای احیای دریاچه ارومیه البته موارد دیگری را نیز شامل میشود:
1. رهاسازی 6133 میلیون متر مکعب آب از سدهای درحال بهرهبرداری حوضه آبریز به منظور تأمین بخشی از حقابه زیستمحیطی دریاچه ارومیه از زمان تشکیل کارگروه تا پایان سال آبی 99-98.
2. اتصال زرینهرود به سیمینهرود به طول 25 کیلومتر، لایروبی مسیر رودخانههای منتهی به دریاچه ارومیه به طول بیش از 210 کیلومتر و انسداد موقت انهار سنتی در فصول غیر زراعی در رودخانههای منتهی به دریاچه ارومیه.
3. تکمیل تصفیهخانهها و سامانههای انتقال مرتبط که سالانه 207 میلیون مترمکعب پساب تصفیهشده برای دریاچه ارومیه تأمین میکند.
4. انسداد و جلوگیری از اضافه برداشت چاههای غیرمجاز و استقرار گروههای گشت و بازرسی که سبب کاهش حدود 400 میلیون مترمکعب در سال مصرف منابع آب زیرزمینی در حوضه دریاچه ارومیه شده است.
5. احداث سد سیلوه، کانال انتقال آب جلدیان و سد چپرآباد و تخصیص 44 میلیون متر مکعب آب به دریاچه ارومیه.
6. توقف سایر طرحهای توسعه منابع آب اجرایی و مطالعاتی.
راهکار اصلی احیای دریاچه ارومیه مانند بقیه مناطق کشور، مدیریت مصرف و تقاضای آب در حوضه است ولی انتقال آب نیز میتواند به عنوان بخشی از راهکار لحاظ شود و امید است افزوده شدن آب انتقالیافته، در کنار توسعه برنامههای مدیریت مصرف، به پایداری و احیای دریاچه ارومیه، نگین ایران، کمک رساند.
طرح سد و شبکه آبیاری و زهکشی کرمآباد نیز از مهمترین طرحهای هفته سیوچهارم پویش الف_ب_ایران است. اهداف عمده این طرح عبارتند از: استفاده از 6/112 میلیون مترمکعب از حقابه ایران از دریاچه ارس، امکان ذخیره و تنظیم آب از طریق سد کرمآباد و توسعه اراضی پاییندست، استفاده از ویژگیهای همجواری با مرزهای کشورهای آسیای میانه و اروپا نظیر امکان صادرات و استفاده از بازارهای جهانی، امکان توسعه و احیای حدود 22300 هکتار ناخالص از اراضی، ایجاد اشتغال، درآمدزایی و بهبود وضعیت اقتصادی در منطقه طرح و امکان ایجاد فضای گردشگری در محدوده سد و رونق اکوتوریسم. رشد تولیدات کشاورزی، امکان ایجاد بیش از 5000 نفر/سال اشتغال جدید و به تبع آن ایجاد منابع درآمدی برای 25000 نفر جمعیت از پیامدهای اجتماعی مثبت این طرح است.
مجموعهای شامل نیروگاه مقیاس کوچک 10 مگاواتی، 8 طرح پست، خط انتقال و شبکه فوق توزیع در استان اصفهان؛ پنج نیروگاه مقیاس کوچک جمعاً به ظرفیت 68 مگاوات در شهرستانهای چمستان، بابلسر، بابل و بهشهر و 4 طرح پست، خط انتقال و شبکه فوق توزیع در استان مازندران؛ برقرسانی به روستاها در استانهای اردبیل و آذربایجان غربی و 2 پست فوقتوزیع در استان اردبیل نیز در حوزه صنعت برق نیز در چارچوب هفته سیوچهارم پویش هر هفته_الف_ب_ایران بهرهبرداری میشوند. استان مازندران همچنین شاهد آبرسانی به 57 روستا خواهد بود.
جمع سرمایهگذاری برای این طرحها معادل 2761 میلیارد تومان است که 1215 میلیارد تومان آن برای مجموعه سد کانیسیب و شبکه آبیاری و زهکشی کرمآباد، 839 میلیارد تومان در تأسیسات برقی استانهای اصفهان، آذربایجان غربی و اردبیل و 707 میلیارد تومان در استان مازندران است.
هفته سیوچهارم پویش هرهفته_الف_ب_ایران را با یاد و خاطره سردار شهید قاسم سلیمانی برگزار میکنیم. راهی که آن شهید برای عزت و اقتدار ایران پیمود، ما با خضوع و فروتنی، برای ایران و به یاد آن بزرگوار، با قدمهایی استوار در مسیر ساختن ایرانی آباد، آزاد، مقتدر و عزتمند طی خواهیم کرد.
وزیر نیرو
هفته ســـیوچـــهارم پویــش هر هفتـــه_الـف_ب_ایـــــــران با افتتاح طرحهایی در استانهای آذربایجان غربـــی، اصـفهـــــان، مازندران و اردبیل در روز پنـــجشــــــنبه یازدهم دیماه با آغاز بهرهبرداری از طرحهایی در هر دو حوزه آب و برق دنبال خواهد شد. سد کانیسیب و شبکه اصلی آبیاری و زهکشی کرمآباد با وسعت 8400 هکتار، مهمترین طرحهای این هفته است. تلاش برای احیای دریاچه ارومیه از مهمترین اقدامات محیطزیستی دولت تدبیر و امید بوده و طرح انتقال از سد کانیسیب به دریاچه نیز از جمله مهمترین اقدامات سازهای وزارت نیرو در این زمینه بوده است. سد کانیسیب با حجم مخزن 220 میلیون مترمکعب و طرح انتقال آب از سد کانیسیب به دریاچه ارومیه، در محدوده جنوب استان آذربایجان غربی و در شهرستانهای پیرانشهر و نقده، برای مهار و تنظیم 713 میلیون مترمکعب و انتقال سالانه 600 میلیون مترمکعب آب به دریاچه ارومیه اجرا شده است.
اقدامات وزات نیرو برای احیای دریاچه ارومیه البته موارد دیگری را نیز شامل میشود:
1. رهاسازی 6133 میلیون متر مکعب آب از سدهای درحال بهرهبرداری حوضه آبریز به منظور تأمین بخشی از حقابه زیستمحیطی دریاچه ارومیه از زمان تشکیل کارگروه تا پایان سال آبی 99-98.
2. اتصال زرینهرود به سیمینهرود به طول 25 کیلومتر، لایروبی مسیر رودخانههای منتهی به دریاچه ارومیه به طول بیش از 210 کیلومتر و انسداد موقت انهار سنتی در فصول غیر زراعی در رودخانههای منتهی به دریاچه ارومیه.
3. تکمیل تصفیهخانهها و سامانههای انتقال مرتبط که سالانه 207 میلیون مترمکعب پساب تصفیهشده برای دریاچه ارومیه تأمین میکند.
4. انسداد و جلوگیری از اضافه برداشت چاههای غیرمجاز و استقرار گروههای گشت و بازرسی که سبب کاهش حدود 400 میلیون مترمکعب در سال مصرف منابع آب زیرزمینی در حوضه دریاچه ارومیه شده است.
5. احداث سد سیلوه، کانال انتقال آب جلدیان و سد چپرآباد و تخصیص 44 میلیون متر مکعب آب به دریاچه ارومیه.
6. توقف سایر طرحهای توسعه منابع آب اجرایی و مطالعاتی.
راهکار اصلی احیای دریاچه ارومیه مانند بقیه مناطق کشور، مدیریت مصرف و تقاضای آب در حوضه است ولی انتقال آب نیز میتواند به عنوان بخشی از راهکار لحاظ شود و امید است افزوده شدن آب انتقالیافته، در کنار توسعه برنامههای مدیریت مصرف، به پایداری و احیای دریاچه ارومیه، نگین ایران، کمک رساند.
طرح سد و شبکه آبیاری و زهکشی کرمآباد نیز از مهمترین طرحهای هفته سیوچهارم پویش الف_ب_ایران است. اهداف عمده این طرح عبارتند از: استفاده از 6/112 میلیون مترمکعب از حقابه ایران از دریاچه ارس، امکان ذخیره و تنظیم آب از طریق سد کرمآباد و توسعه اراضی پاییندست، استفاده از ویژگیهای همجواری با مرزهای کشورهای آسیای میانه و اروپا نظیر امکان صادرات و استفاده از بازارهای جهانی، امکان توسعه و احیای حدود 22300 هکتار ناخالص از اراضی، ایجاد اشتغال، درآمدزایی و بهبود وضعیت اقتصادی در منطقه طرح و امکان ایجاد فضای گردشگری در محدوده سد و رونق اکوتوریسم. رشد تولیدات کشاورزی، امکان ایجاد بیش از 5000 نفر/سال اشتغال جدید و به تبع آن ایجاد منابع درآمدی برای 25000 نفر جمعیت از پیامدهای اجتماعی مثبت این طرح است.
مجموعهای شامل نیروگاه مقیاس کوچک 10 مگاواتی، 8 طرح پست، خط انتقال و شبکه فوق توزیع در استان اصفهان؛ پنج نیروگاه مقیاس کوچک جمعاً به ظرفیت 68 مگاوات در شهرستانهای چمستان، بابلسر، بابل و بهشهر و 4 طرح پست، خط انتقال و شبکه فوق توزیع در استان مازندران؛ برقرسانی به روستاها در استانهای اردبیل و آذربایجان غربی و 2 پست فوقتوزیع در استان اردبیل نیز در حوزه صنعت برق نیز در چارچوب هفته سیوچهارم پویش هر هفته_الف_ب_ایران بهرهبرداری میشوند. استان مازندران همچنین شاهد آبرسانی به 57 روستا خواهد بود.
جمع سرمایهگذاری برای این طرحها معادل 2761 میلیارد تومان است که 1215 میلیارد تومان آن برای مجموعه سد کانیسیب و شبکه آبیاری و زهکشی کرمآباد، 839 میلیارد تومان در تأسیسات برقی استانهای اصفهان، آذربایجان غربی و اردبیل و 707 میلیارد تومان در استان مازندران است.
هفته سیوچهارم پویش هرهفته_الف_ب_ایران را با یاد و خاطره سردار شهید قاسم سلیمانی برگزار میکنیم. راهی که آن شهید برای عزت و اقتدار ایران پیمود، ما با خضوع و فروتنی، برای ایران و به یاد آن بزرگوار، با قدمهایی استوار در مسیر ساختن ایرانی آباد، آزاد، مقتدر و عزتمند طی خواهیم کرد.
مکتب، منش و راه سردار سلیمانی، سرمشق مجاهدان جبهه مقاومت اسلامی
سردار رمضان شریف
سخنگو و مسئول روابط عمومی کل سپاه
در آستانه فرارسیدن نخســـتین ســالـگرد شهادت ســردار دلها «سپهبد پاسدار حاج قاســـم ســـلیمانی» قهرمان ملت ایران و امــــت اســـلامـــی و شـــهید ابومهـــدی المهندس و شهدای همـــراه در جـــنایت رژیم تروریست امریکا در بغداد، فضای کشورهای منطقه مشحون از عطر شهیدان و آکنده از عشق و دلدادگی به سیدالشهدای مقاومت است. در این فضای پر شور و شعور آنچه پر تلألو است، مکتب شهید سلیمانی و شاخصها و صفات منحصر به فرد شخصیتی حاج قاسم و آموزههای آن برای نسلهای امروز و آینده ایران عزیز و بلکه مجاهدان مقاومت در اقصی نقاط جهان است، که بیتردید میتواند منشأ حرکت، پویایی و نقشآفرینیهای سترگ آنان در صحنههای سرنوشتساز تاریخی قرار گیرد.
شهادت حاج قاسم، رخدادی عظیم و تاریخی را برای ملت ایران رقم زد، حادثه بزرگی که در تشییع شگفتانگیز سردار مقاومت و طوفان حضور دهها میلیون از مردم مؤمن، انقلابی، فهیم و قدرشناس در بدرقه او پدید آمد و رهبر معظم انقلاب اسلامی آن را «یومالله» خواندند، یوماللهی عظیم که در حقیقت علاوه بر تبلور ارادت ایرانیان به سردار ملی خود، پشتوانهای برای ترویج مکتب سلیمانی و شناساندن دالهای گفتمان هویتی سردار مقاومت به مخاطبان تشنه و شیفته آن را پیریزی کرد.
حاج قاسم از تأثیرگذارترین شخصیتهای دو دهه اخیر غرب آسیا در بسیج جبهه بزرگ مقاومت برضد مثلث عبری، عربی و غربی و به طور خاص در عرصه معارضه عملی و جهادی با تروریسم تکفیری و داعش بهشمار میرود.
شهید سلیمانی، امروز فراتر از یک شخص به گفتمان و مکتبی تبدیل شده است که از سکولار تا اصولگرا، از آزادیخواه تا اصلاحطلب، از مخالف سیاستهای نظام تا مدافع کشور، با احترام و افتخار از او یاد میکنند؛ شخصیتی استراتژیست، ورزیده، سیاستشناس، خودساخته، خوشفکر و.... که در تراز یک راه درسآموز و الهامبخش در معرض بشریت بویژه جهان اسلام و جوامع و ملل سلطهگریز و استکبارستیز و طالبان حقیقت، عدالت و معنویت قرار گرفته است.
عقلانیت، جهاد خالصانه برای خدا، انقلابیگری و ولایتمداری نقطه مرکزی «مکتب شهید سلیمانی» و از شاخصهای برجسته سردار دلهاست که در جای جای زندگی و حیات آن عزیز بویژه در دفاع مقدس و جبهه مقاومت، جلوهگریهای معنادار و شگرفی داشته است.
او پیروزیهای بزرگ محور مقاومت در سوریه برای بقا و حفظ نظام و نجات مردم این کشور، در عراق برای دولتسازی و نابودی فتنه داعش؛ در یمن برای قدرتیابی انصارالله؛ در افغانستان و به قدرت رسیدن مجاهدان؛ در شکست رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه و اقتدار راهبردی حزبالله؛ در فلسطین و تبدیل انتفاضه سنگ به موشک و التماس صهیونیستها برای آتشبس در جنگ ۲۲ روزه و.... تأثیر حیرتانگیز خود در پیوند نظامیگری با دیپلماسی و پشتوانهسازی قدرت نظامی برای پیشبرد راهبردها و آرمانهای سیاسی را نشان داد.
«قاسم» ابر مجاهد جهان اسلام و دشمن باصلابت و مقتدر نظام سلطه و صهیونیسم در منطقه بود که در دفاع از محرومان و مقابله با دنیاطلبی و یاریبخشی به مردم در سختیها و بلایا و مصایب طبیعی همواره پیشتاز و بیادعا پای به میدان میگذارد.
«شهید سلیمانی» که محصول مکتب «ولایت فقیه» و امامین انقلاب اسلامی بود، از برکات دفاع مقدس ملت ایران محسوب میشد که توانست الگویی نوین از مدیریت و فرماندهی مبتنی بر ارزشهای دینی، انقلابی و بومی در کشور را خلق کند، که امروز و فردا میتواند با تأسی به عناصری چون نگرش توحیدی و اعتقاد به نقش دائمی و حتمی خداوند در هدایت و نصرت مجاهدان و مؤمنان، تکلیفگرایی، شجاعت، جسارت و نهراسیدن از دشمن در اتخاذ تصمیمهای خارقالعاده راهبردی و تعیینکننده و در عین حال توأم با عقلانیت و محاسبات دقیق و تدابیر هوشمندانه؛ پیشروندگی کشور و پیشبرد اهداف و آرمانهای انقلاب و میهن اسلامی را تضمین کند.
«حاج قاسم» با نگاه فراجناحی و وسعت تعامل و عمق نفوذ عاطفی و معنوی خود بر قلبها، بهدرستی و به زیبایی «سردار دلها» نامیده شد؛ او تندیس اخلاص و وارستگی، اسوه مقاومت و سلحشوری، الگوی مدیریت راهبردی، مصداق نظم، انضباط و قاطعیت در اعمال فرماندهی و تدبیر و درایت در تشخیص و حل چالشها و مسائل و تمرکز به اولویتهای اصلی و مراقبت از درگیر نشدن در امور فرعی بود.
بهرغم تلاشهای فراوان، پیوسته و مستمر پس از شهادت حاج قاسم، هنوز بسیاری از ابعاد و وجوه شخصیتی سردار شهید همچنان ناشناخته و مغفول مانده است و شکلگیری نهضتی برای تبیین و معرفی مکتب شهید سلیمانی که بتواند به شناخت گنج عظیم شخصیتی او در عرصههای مختلف بویژه برای نسل بالنده و آینده ساز جوان کشور کمک کند، ضروری و اجتنابناپذیر است.
فقدان حاج قاسم عزیز هرچند برای ملت ما و امت اسلامی تلخ و ناگوار است، اما منش و راه او که امروز سرمشق مجاهدان جبهه مقاومت قرار گرفته است مانند خورشیدی پرفروغ میدرخشد و به فضل الهی ملت عظیمالشأن ایران و ملتهای مسلمان منطقه را تحت هدایتهای حکیمانه مقام عظمای ولایت و رهبری (مدظله العالی) از متن فتنهها و دشمنیهای جبهه متحد دشمنان امت اسلامی بویژه امریکای تروریست و رژیم صهیونیستی غاصب، عبور خواهد داد و در آیندهای نه چندان دور با نظاره کردن اخراج اشغالگران و متجاوزین از منطقه، شاهد پدیدار شدن نشانههای آزادی قدس شریف و ملت قهرمان و مقاوم فلسطین بهعنوان آرمان بلند شهید سردار سلیمانی قرار خواهد داد. آرمانی که آن مجاهد بزرگ جان خود را برای آن اهدا کرد و به قول مبارز بزرگ فلسطین اسماعیل هنیه «قاسم شهید قدس» شد.
سخنگو و مسئول روابط عمومی کل سپاه
در آستانه فرارسیدن نخســـتین ســالـگرد شهادت ســردار دلها «سپهبد پاسدار حاج قاســـم ســـلیمانی» قهرمان ملت ایران و امــــت اســـلامـــی و شـــهید ابومهـــدی المهندس و شهدای همـــراه در جـــنایت رژیم تروریست امریکا در بغداد، فضای کشورهای منطقه مشحون از عطر شهیدان و آکنده از عشق و دلدادگی به سیدالشهدای مقاومت است. در این فضای پر شور و شعور آنچه پر تلألو است، مکتب شهید سلیمانی و شاخصها و صفات منحصر به فرد شخصیتی حاج قاسم و آموزههای آن برای نسلهای امروز و آینده ایران عزیز و بلکه مجاهدان مقاومت در اقصی نقاط جهان است، که بیتردید میتواند منشأ حرکت، پویایی و نقشآفرینیهای سترگ آنان در صحنههای سرنوشتساز تاریخی قرار گیرد.
شهادت حاج قاسم، رخدادی عظیم و تاریخی را برای ملت ایران رقم زد، حادثه بزرگی که در تشییع شگفتانگیز سردار مقاومت و طوفان حضور دهها میلیون از مردم مؤمن، انقلابی، فهیم و قدرشناس در بدرقه او پدید آمد و رهبر معظم انقلاب اسلامی آن را «یومالله» خواندند، یوماللهی عظیم که در حقیقت علاوه بر تبلور ارادت ایرانیان به سردار ملی خود، پشتوانهای برای ترویج مکتب سلیمانی و شناساندن دالهای گفتمان هویتی سردار مقاومت به مخاطبان تشنه و شیفته آن را پیریزی کرد.
حاج قاسم از تأثیرگذارترین شخصیتهای دو دهه اخیر غرب آسیا در بسیج جبهه بزرگ مقاومت برضد مثلث عبری، عربی و غربی و به طور خاص در عرصه معارضه عملی و جهادی با تروریسم تکفیری و داعش بهشمار میرود.
شهید سلیمانی، امروز فراتر از یک شخص به گفتمان و مکتبی تبدیل شده است که از سکولار تا اصولگرا، از آزادیخواه تا اصلاحطلب، از مخالف سیاستهای نظام تا مدافع کشور، با احترام و افتخار از او یاد میکنند؛ شخصیتی استراتژیست، ورزیده، سیاستشناس، خودساخته، خوشفکر و.... که در تراز یک راه درسآموز و الهامبخش در معرض بشریت بویژه جهان اسلام و جوامع و ملل سلطهگریز و استکبارستیز و طالبان حقیقت، عدالت و معنویت قرار گرفته است.
عقلانیت، جهاد خالصانه برای خدا، انقلابیگری و ولایتمداری نقطه مرکزی «مکتب شهید سلیمانی» و از شاخصهای برجسته سردار دلهاست که در جای جای زندگی و حیات آن عزیز بویژه در دفاع مقدس و جبهه مقاومت، جلوهگریهای معنادار و شگرفی داشته است.
او پیروزیهای بزرگ محور مقاومت در سوریه برای بقا و حفظ نظام و نجات مردم این کشور، در عراق برای دولتسازی و نابودی فتنه داعش؛ در یمن برای قدرتیابی انصارالله؛ در افغانستان و به قدرت رسیدن مجاهدان؛ در شکست رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه و اقتدار راهبردی حزبالله؛ در فلسطین و تبدیل انتفاضه سنگ به موشک و التماس صهیونیستها برای آتشبس در جنگ ۲۲ روزه و.... تأثیر حیرتانگیز خود در پیوند نظامیگری با دیپلماسی و پشتوانهسازی قدرت نظامی برای پیشبرد راهبردها و آرمانهای سیاسی را نشان داد.
«قاسم» ابر مجاهد جهان اسلام و دشمن باصلابت و مقتدر نظام سلطه و صهیونیسم در منطقه بود که در دفاع از محرومان و مقابله با دنیاطلبی و یاریبخشی به مردم در سختیها و بلایا و مصایب طبیعی همواره پیشتاز و بیادعا پای به میدان میگذارد.
«شهید سلیمانی» که محصول مکتب «ولایت فقیه» و امامین انقلاب اسلامی بود، از برکات دفاع مقدس ملت ایران محسوب میشد که توانست الگویی نوین از مدیریت و فرماندهی مبتنی بر ارزشهای دینی، انقلابی و بومی در کشور را خلق کند، که امروز و فردا میتواند با تأسی به عناصری چون نگرش توحیدی و اعتقاد به نقش دائمی و حتمی خداوند در هدایت و نصرت مجاهدان و مؤمنان، تکلیفگرایی، شجاعت، جسارت و نهراسیدن از دشمن در اتخاذ تصمیمهای خارقالعاده راهبردی و تعیینکننده و در عین حال توأم با عقلانیت و محاسبات دقیق و تدابیر هوشمندانه؛ پیشروندگی کشور و پیشبرد اهداف و آرمانهای انقلاب و میهن اسلامی را تضمین کند.
«حاج قاسم» با نگاه فراجناحی و وسعت تعامل و عمق نفوذ عاطفی و معنوی خود بر قلبها، بهدرستی و به زیبایی «سردار دلها» نامیده شد؛ او تندیس اخلاص و وارستگی، اسوه مقاومت و سلحشوری، الگوی مدیریت راهبردی، مصداق نظم، انضباط و قاطعیت در اعمال فرماندهی و تدبیر و درایت در تشخیص و حل چالشها و مسائل و تمرکز به اولویتهای اصلی و مراقبت از درگیر نشدن در امور فرعی بود.
بهرغم تلاشهای فراوان، پیوسته و مستمر پس از شهادت حاج قاسم، هنوز بسیاری از ابعاد و وجوه شخصیتی سردار شهید همچنان ناشناخته و مغفول مانده است و شکلگیری نهضتی برای تبیین و معرفی مکتب شهید سلیمانی که بتواند به شناخت گنج عظیم شخصیتی او در عرصههای مختلف بویژه برای نسل بالنده و آینده ساز جوان کشور کمک کند، ضروری و اجتنابناپذیر است.
فقدان حاج قاسم عزیز هرچند برای ملت ما و امت اسلامی تلخ و ناگوار است، اما منش و راه او که امروز سرمشق مجاهدان جبهه مقاومت قرار گرفته است مانند خورشیدی پرفروغ میدرخشد و به فضل الهی ملت عظیمالشأن ایران و ملتهای مسلمان منطقه را تحت هدایتهای حکیمانه مقام عظمای ولایت و رهبری (مدظله العالی) از متن فتنهها و دشمنیهای جبهه متحد دشمنان امت اسلامی بویژه امریکای تروریست و رژیم صهیونیستی غاصب، عبور خواهد داد و در آیندهای نه چندان دور با نظاره کردن اخراج اشغالگران و متجاوزین از منطقه، شاهد پدیدار شدن نشانههای آزادی قدس شریف و ملت قهرمان و مقاوم فلسطین بهعنوان آرمان بلند شهید سردار سلیمانی قرار خواهد داد. آرمانی که آن مجاهد بزرگ جان خود را برای آن اهدا کرد و به قول مبارز بزرگ فلسطین اسماعیل هنیه «قاسم شهید قدس» شد.
سال 2021 سال بیم و امید
فریدون مجلسی
دیپلمات سابق و کارشناس مسائل بینالملل
واپسین روزهای پر التهاب سال 2020 و احتمال تزلزلی مشابه سال 1921 در آن، قضاوت درباره آینده را با اما و اگرهایی همراه کرده است. با ساخت دو نوع واکسن کرونا و تأییدیه واکسن آکسفورد و توزیع آن در 4 ژانویه، امید است واکسیناسیون همگانی آغاز و مشکل بزرگ کرونا در جهان و بهواقع بزرگترین معضل سال 2020 ریشهکن شود اما مسائل دیگری همچنان باقی است.
تقارن پایان سال 2020 با واپسین روزهای حکومت «دونالد ترامپ»؛ رئیس جمهوری غیرقابل پیشبینی، نامتعادل و نامتعارف امریکا، با توجه به تهدیدهای او، روزهای پیش رو را پرابهام کرده است. «ترامپ» به یاری تندرویهای منطقهای، خاورمیانه را به انبار تسلیحات جهانی با قیمتهای سرسامآور بدل کرده و در همین چند روز کویت نیز به این میدان وارد شده است. اما اینکه چه هدفی در پس پرده واردات این حجم تسلیحات وجود دارد همچنان نامشخص است. بامداد دیروز هواپیماهای اسرائیلی بخشهای نظامی نزدیک دمشق را بمباران کردند و معلوم نیست آیا هدف نهفته در این بمباران تحریکآمیز آن هم در روزهای پرتزلزل پایانی ترامپ، بر انگیختن پاسخ حریف و بهانهای برای آغاز یک درگیری است یا قصد دیگری را دنبال میکند. امید است با گذشت چند هفته پیش رو و رفتن «ترامپ» آرامش نسبی برقرار شود تا رهبران کشورها که مسئول تعیین سرنوشت مردمانشان هستند بتوانند تدبیری کرده و با مذاکره و تعامل مسائل را حل کنند. با آغاز کار «بایدن» در کاخ سفید، اگر او بخواهد به برجام برگردد و دستکم امکان تبادل نظرات مانند گذشته برقرار شود، طرفین یا باید در خط قرمزهای خود تعدیل ایجاد و تفاهم کنند یا اجازه دهند کماکان روح جنگ بر فراز منطقه باقی بماند. از سوی دیگر، «بایدن» به عنوان سیاستمداری متعارف در قالبهای پذیرفته شده روابط بینالملل به خوبی میداند که چین با جمعیتی حدود 4 برابر امریکا یکی از ابرقدرتهای جهانی است و نمیتوان در هراس از پیشی گرفتن این کشور در بعد اقتصادی با تفکر امثال ترامپ، مانع از پیشرفت آن شد. پیشبینیها، چین را در 7، 8 سال آینده قدرت اول اقتصادی جهان میداند اما این به معنای عقب ماندن امریکا نیست چراکه توان سرانه چین با توجه به جمعیت آن باز هم یک چهارم امریکا خواهد بود. روسیه نیز به عنوان بزرگترین کشور جهان از منابع غنی طبیعی، از منابع انسانی، علمی و صنعتی خوبی نیز برخوردار است و بدون شک میتواند به عنوان یک ابرقدرت جهانی در کنار چین و امریکا، جایگاه قبلیاش را بازیابد. بنابراین نمیتوان به بهانه بازگشت شبه جزیره کریمه که همواره بخشی از سرزمین روسیه بوده است، انتظار داشت تحریمها، عظمت آن را تحت تأثیر قرار دهد. گرچه این کشور در ابعاد مختلف بویژه نفت و گاز رقیب بزرگ ایران به شمار میرود اما همچنان باید آن را بیش از یک رقیب سیاسی، یک قدرت بزرگ اقتصادی آینده دانست که میتوان از امکانهای متقابل اقتصادی با آن بهره برد. در این میان امریکا نیز با همین تفکر با رفتن ترامپ، با پیروی از سیاستهای عقلانی، روابطی آرامتر را با چین و روسیه در پیش خواهد گرفت.
در خاورمیانه ایران، ترکیه و عربستان به عنوان عناصر اصلی منطقه ایفای نقش خواهند کرد. به باور من ترکیه با ورود به تفکرات عثمانیگرایانه آن هم در روزهایی که در بالاترین روند توسعه اقتصادی قرار داشت، بزرگترین اشتباه را کرد و با نادیده گرفتن اینکه قدرت اقتصادی تضمینکننده اقتدار امنیتی است، با زیادهرویهایش لطمه بزرگی به توسعه اقتصادی و زیربنای اقتدارش وارد کرد. عربستان نیز که با وجود منابع کم انسانی و طبیعی تنها به پشتوانه تجمع ثروت ناگهانیاش، خود را کشور درجه یک عربی تلقی کرده و داعیه سروری در منطقه و بویژه در میان کشورهای عربی را دارد، با هزینههای گزافی که برای رسیدن به اهدافش پرداخت کرده، دیر یا زود با لطمه زدن به زیربنای مالیاش، فرصت انحصاری تاریخ عربستان از منظر تکثر ثروت و انباشتگی منابع مالی را از دست داده و موقعیت اولی بودنش نیز تحتالشعاع قرار میگیرد. اما ایران در سایه توسعه اقتصادی، تعامل با جهان و خروج از انزوای بینالمللی میتواند با از پیش رو برداشتن تحریمها به توسعه صنعتی، اقتصادی و رفاه عمومی که زیربنای توسعه ملی، نظامی و امنیتی و همچنین اقتدار است دست یابد.
به این ترتیب سال 2021 را میتوان بهطور بالقوه سال تحولات امیدبخش دانست اما به صورت بالفعل این تعبیر وابسته به تصمیمات اشخاص خواهد بود. به عبارت دیگر خودخواهیها، غرورها و شتابزدگی و بهطور کلی خطاهای انسانی میتواند وقایع پیشبینی نشدهای را رقم بزند. نباید فراموش کرد خاورمیانه ثروتمندترین بخش جهان است که در صورت کنار گذاشتن دشمنیها، تعامل با جهان از موضع برابری و احترام و تشکیل ائتلافی مانند آنچه اتحادیه اروپا در پیش گرفته، میتواند تمام امکانات، آرامش، توسعه، پیشرفت و رفاه و اقتدار را برای مردمانش فراهم کند و از آن بهترین بهره را ببرد.
دیپلمات سابق و کارشناس مسائل بینالملل
واپسین روزهای پر التهاب سال 2020 و احتمال تزلزلی مشابه سال 1921 در آن، قضاوت درباره آینده را با اما و اگرهایی همراه کرده است. با ساخت دو نوع واکسن کرونا و تأییدیه واکسن آکسفورد و توزیع آن در 4 ژانویه، امید است واکسیناسیون همگانی آغاز و مشکل بزرگ کرونا در جهان و بهواقع بزرگترین معضل سال 2020 ریشهکن شود اما مسائل دیگری همچنان باقی است.
تقارن پایان سال 2020 با واپسین روزهای حکومت «دونالد ترامپ»؛ رئیس جمهوری غیرقابل پیشبینی، نامتعادل و نامتعارف امریکا، با توجه به تهدیدهای او، روزهای پیش رو را پرابهام کرده است. «ترامپ» به یاری تندرویهای منطقهای، خاورمیانه را به انبار تسلیحات جهانی با قیمتهای سرسامآور بدل کرده و در همین چند روز کویت نیز به این میدان وارد شده است. اما اینکه چه هدفی در پس پرده واردات این حجم تسلیحات وجود دارد همچنان نامشخص است. بامداد دیروز هواپیماهای اسرائیلی بخشهای نظامی نزدیک دمشق را بمباران کردند و معلوم نیست آیا هدف نهفته در این بمباران تحریکآمیز آن هم در روزهای پرتزلزل پایانی ترامپ، بر انگیختن پاسخ حریف و بهانهای برای آغاز یک درگیری است یا قصد دیگری را دنبال میکند. امید است با گذشت چند هفته پیش رو و رفتن «ترامپ» آرامش نسبی برقرار شود تا رهبران کشورها که مسئول تعیین سرنوشت مردمانشان هستند بتوانند تدبیری کرده و با مذاکره و تعامل مسائل را حل کنند. با آغاز کار «بایدن» در کاخ سفید، اگر او بخواهد به برجام برگردد و دستکم امکان تبادل نظرات مانند گذشته برقرار شود، طرفین یا باید در خط قرمزهای خود تعدیل ایجاد و تفاهم کنند یا اجازه دهند کماکان روح جنگ بر فراز منطقه باقی بماند. از سوی دیگر، «بایدن» به عنوان سیاستمداری متعارف در قالبهای پذیرفته شده روابط بینالملل به خوبی میداند که چین با جمعیتی حدود 4 برابر امریکا یکی از ابرقدرتهای جهانی است و نمیتوان در هراس از پیشی گرفتن این کشور در بعد اقتصادی با تفکر امثال ترامپ، مانع از پیشرفت آن شد. پیشبینیها، چین را در 7، 8 سال آینده قدرت اول اقتصادی جهان میداند اما این به معنای عقب ماندن امریکا نیست چراکه توان سرانه چین با توجه به جمعیت آن باز هم یک چهارم امریکا خواهد بود. روسیه نیز به عنوان بزرگترین کشور جهان از منابع غنی طبیعی، از منابع انسانی، علمی و صنعتی خوبی نیز برخوردار است و بدون شک میتواند به عنوان یک ابرقدرت جهانی در کنار چین و امریکا، جایگاه قبلیاش را بازیابد. بنابراین نمیتوان به بهانه بازگشت شبه جزیره کریمه که همواره بخشی از سرزمین روسیه بوده است، انتظار داشت تحریمها، عظمت آن را تحت تأثیر قرار دهد. گرچه این کشور در ابعاد مختلف بویژه نفت و گاز رقیب بزرگ ایران به شمار میرود اما همچنان باید آن را بیش از یک رقیب سیاسی، یک قدرت بزرگ اقتصادی آینده دانست که میتوان از امکانهای متقابل اقتصادی با آن بهره برد. در این میان امریکا نیز با همین تفکر با رفتن ترامپ، با پیروی از سیاستهای عقلانی، روابطی آرامتر را با چین و روسیه در پیش خواهد گرفت.
در خاورمیانه ایران، ترکیه و عربستان به عنوان عناصر اصلی منطقه ایفای نقش خواهند کرد. به باور من ترکیه با ورود به تفکرات عثمانیگرایانه آن هم در روزهایی که در بالاترین روند توسعه اقتصادی قرار داشت، بزرگترین اشتباه را کرد و با نادیده گرفتن اینکه قدرت اقتصادی تضمینکننده اقتدار امنیتی است، با زیادهرویهایش لطمه بزرگی به توسعه اقتصادی و زیربنای اقتدارش وارد کرد. عربستان نیز که با وجود منابع کم انسانی و طبیعی تنها به پشتوانه تجمع ثروت ناگهانیاش، خود را کشور درجه یک عربی تلقی کرده و داعیه سروری در منطقه و بویژه در میان کشورهای عربی را دارد، با هزینههای گزافی که برای رسیدن به اهدافش پرداخت کرده، دیر یا زود با لطمه زدن به زیربنای مالیاش، فرصت انحصاری تاریخ عربستان از منظر تکثر ثروت و انباشتگی منابع مالی را از دست داده و موقعیت اولی بودنش نیز تحتالشعاع قرار میگیرد. اما ایران در سایه توسعه اقتصادی، تعامل با جهان و خروج از انزوای بینالمللی میتواند با از پیش رو برداشتن تحریمها به توسعه صنعتی، اقتصادی و رفاه عمومی که زیربنای توسعه ملی، نظامی و امنیتی و همچنین اقتدار است دست یابد.
به این ترتیب سال 2021 را میتوان بهطور بالقوه سال تحولات امیدبخش دانست اما به صورت بالفعل این تعبیر وابسته به تصمیمات اشخاص خواهد بود. به عبارت دیگر خودخواهیها، غرورها و شتابزدگی و بهطور کلی خطاهای انسانی میتواند وقایع پیشبینی نشدهای را رقم بزند. نباید فراموش کرد خاورمیانه ثروتمندترین بخش جهان است که در صورت کنار گذاشتن دشمنیها، تعامل با جهان از موضع برابری و احترام و تشکیل ائتلافی مانند آنچه اتحادیه اروپا در پیش گرفته، میتواند تمام امکانات، آرامش، توسعه، پیشرفت و رفاه و اقتدار را برای مردمانش فراهم کند و از آن بهترین بهره را ببرد.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
مالیات از خانههای خالی/ آقای میراسماعیلی: وزیر راه و مسکن و شهرسازی اصرار دارند که از مسکنهای خالی مالیات دریافت شود. این برای کشوری که قیمتها و اجارهبها کنترل میشود راهکار خوبی است. اما زمانی که مالیات از صاحب ملک دریافت شود. صاحب ملک هم زمان فروش قیمت آن را بالاتر اعلام میکند. لطفاً در این مورد بررسی شود.
تفاوت در همسانسازی حقوق بازنشستگان/ آقای عدنی: چرا حقوق بازنشستگان لشکری و کشوری 70درصد و حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی 20درصد افزایش داشته است؟ چرا بین این دو گروه بازنشستگان این همه تفاوت. در افزایش حقوق به سبب اجرای قانون همسانسازی رخ داده است؟ از مسئولین محترم درخواست رسیدگی داریم.
کسر هزینه خوابگاه و غذا در ایام آموزش مجازی/ آقای کاظمی: با توجه به تعطیلی دانشگاهها و خوابگاهها و انجام آموزشهای دانشجویان به صورت مجازی، چرا دانشگاه فرهنگیان هر ماه مبالغی را به عنوان هزینه خوابگاه و غذا از حقوق دانشجویان کسر میکند؟! از مسئولین ذیربط درخواست پیگیری داریم.
پرداخت وام خرید مسکن/ فتحالله عدنی از کرج: بازنشسته تأمین اجتماعی هستم. با دو میلیون و پانصد هزار تومان حقوق، چطور میتوانم قسط 4 میلیونی بابت وام خرید مسکن را بدهم؟ هیچوقت ما خانهدار نخواهیم شد.
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
مالیات از خانههای خالی/ آقای میراسماعیلی: وزیر راه و مسکن و شهرسازی اصرار دارند که از مسکنهای خالی مالیات دریافت شود. این برای کشوری که قیمتها و اجارهبها کنترل میشود راهکار خوبی است. اما زمانی که مالیات از صاحب ملک دریافت شود. صاحب ملک هم زمان فروش قیمت آن را بالاتر اعلام میکند. لطفاً در این مورد بررسی شود.
تفاوت در همسانسازی حقوق بازنشستگان/ آقای عدنی: چرا حقوق بازنشستگان لشکری و کشوری 70درصد و حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی 20درصد افزایش داشته است؟ چرا بین این دو گروه بازنشستگان این همه تفاوت. در افزایش حقوق به سبب اجرای قانون همسانسازی رخ داده است؟ از مسئولین محترم درخواست رسیدگی داریم.
کسر هزینه خوابگاه و غذا در ایام آموزش مجازی/ آقای کاظمی: با توجه به تعطیلی دانشگاهها و خوابگاهها و انجام آموزشهای دانشجویان به صورت مجازی، چرا دانشگاه فرهنگیان هر ماه مبالغی را به عنوان هزینه خوابگاه و غذا از حقوق دانشجویان کسر میکند؟! از مسئولین ذیربط درخواست پیگیری داریم.
پرداخت وام خرید مسکن/ فتحالله عدنی از کرج: بازنشسته تأمین اجتماعی هستم. با دو میلیون و پانصد هزار تومان حقوق، چطور میتوانم قسط 4 میلیونی بابت وام خرید مسکن را بدهم؟ هیچوقت ما خانهدار نخواهیم شد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
انتقاد روحانی از دوقطبیسازیهای غیر واقعی
-
تهران قرمز زیر آسمان سیاه
-
انتقام شهادت سردار سلیمانی حق ملت است
-
فرمانده وفاقآفرین
-
مکتب سلیمانی
-
نباید برای انتخابات آینده به دولت حمله شود
-
در کارنامه هنری او آثارش مانا و درخشان است
-
صادرات انرژی در ازای فاینانس کالاهای اساسی و واکسن کرونا
-
فیلمهای پیروز میدان جنگ ویدیوی خانگی
-
پژواک مرگ در کوهستان
-
سازهای برای احیای نگین ایران
-
مکتب، منش و راه سردار سلیمانی، سرمشق مجاهدان جبهه مقاومت اسلامی
-
سال 2021 سال بیم و امید
-
سلام ایران
اخبارایران آنلاین